اصول و روشهای کارآمد در تربیت کودک
فرارو- تربیت کودک در جهان امروزی با آنچه در ۵۰ سال قبل وجود داشت، تفاوت پیدا کرده است. ۵۰ سال یا قبلتر افرادی والدین خوب تلقی میشدند که به کودکان خود رفتار مودبانه، احترام و مسئولیتپذیری را آموزش میدادند. والدین تلاش میکردند تا کودکانشان را از خطراتی مثل کمبود غذا و نبود امکانات حفظ کنند. با گذشت زمان اطلاعات درباره رشد فیزیکی، اجتماعی، عاطفی و عقلی افزایش پیدا کرد. در یک دوره نسبتاً کوتاه انفجاری در نظریههای روانشناسی کودک پدید آمد.
در کنار این درک جدید از چگونگی رشد کودکان فشارها و چالشهای جدیدی به والدین تحمیل شد. آنها نهتنها باید کودکانی را تربیت کنند که سازگار باشند، میبایست آنها را از لحاظ عاطفی و ارتباطی نیز سالم بار بیاورند. همین چالشها سبب شده است که امروز تربیت کودک و فرزندان به مسئلهای جدی در خانوادهها تبدیل شود. اگر شما هم با چنین چالشهایی رو برو هستید، خواندن این مطلب میتواند افق دید بهتری در مورد این مسئله به شما بدهد.
مولفههای اساسی تربیت کودک
بیشک تربیت فرزندان در هر جامعهای بسته به محیطهای فرهنگی، دینی، اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و… دارای الگوهای متفاوتی است و البته این امر در کشور ما، ایران نیز مستثنی نیست. در یک تحقیق که از سوی پژهشگران دانشگاهی ایران در سال ۱۳۹۶ انجام شد، ۹ مولفه اساسی تربیت کودک از نظر والدین ایرانی شناسایی شد. این مولفهها عبارتاند از:
۱. تربیت دینی: برای بسیاری از خانوادههای ایرانی تربیت دینی یکی از مولفههای مهم در تربیت کودک است. به اعتقاد این والدین تربیت دینی زمینهساز سلامت کلی کودکان و سعادت دنیوی و اخروی آنان خواهد بود.
۲. تربیت اخلاقی: ازجمله اهداف تربیتی والدین پرورش ویژگیهایی از قبیل نوع دوستی، همدلی، وجدان، عدالت، درستکاری، راستگویی، شجاعت، صبوری، امانتداری، عفت و احترام است. این مفاهیم در حیطه تربیت اخلاقی قرار میگیرند. احترام به بزرگتر و دیگران به طور کلی پربسامدترین خواسته والدین ایرانی در این نوع تربیت است.
۳. تربیت اقتصادی: از نظر والدین تضمین آینده کودک از لحاظ شغلی و خانوادگی در گرو داشتن تحصیلات، صرفهجویی و پسانداز و آشنایی با مفاهیمی از قبیل پول، سرمایهگذاری، سود و خرید و فروش است. از دیدگاه والدین یکی از مصادیق استقلال، نداشتن وابستگی اقتصادی است. با این همه در میان والدین ایرانی این مولفه چندان مورد توجه دقیق قرار نگرفته است.
۴. تربیت سیاسی: در این زمینه بسیاری از والدین ایرانی این نوع تربیت را مترادف با تشویق فرزندان به شرکت در انتخابات میدانستند. با این حال این مولفه به طور کلی چندان در میان خانوادههای ایرانی نمودی ندارد و دوری از سیاست را ترجیح میدادند.
۵. تربیت جنسی: به نظر برخی والدین ایرانی حرف زدن درباره مسائل جنسی باعث آشنایی زودهنگام کودکان با مسائل جنسی میشود و کنجکاوی آنان را بر میانگیزد. به طور کلی اطلاعات خانوادههای ایرانی درباره تربیت جنسی کودکان بسیار ناچیز است و در بیشتر موارد میگویند که نمیدانند در قبال رفتارهای جنسی کودک باید چگونه رفتار کنند!
۶. تربیت جسمانی: داشتن کودک سالم از نظر جسمی مورد تأکید بیشتر والدین ایرانی است. در این زمینه تغذیه سالم، رعایت نکات بهداشت فردی و ورزش ازجمله مواردی است که مورد توجه والدین قرار دارد.
۷. تربیت اجتماعی: از نظر والدین کودکان باید طوری تربیت شوند که بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و نیازهای خود را برطرف کنند. از نظر آنها یکی از مصادیق تربیت اجتماعی رعایت حقوق دیگران است.
۸. تربیت عقلی: توانایی تصمیمگیری درست، سنجیدن جوانب مختلف یک مسئله، پرهیز از قضاوتهای احساسی و شتاب زده، اندیشیدن قبل از سخن گفتن، توانایی حل مسئله و اندیشیدن به راههای نو ازجمله مواردی بودند که والدین آن را در حیطه تربیت عقلی کودک قرار دادند. همچنین والدین معتقد هستند که صحبت کردن استدلالآمیز با کودک، اجازه اظهار نظر به کودک، خواندن کتاب، تشویق به ادامه تحصیل و مانند آن میتواند رشد عقلی کودک را افزایش بدهد.
۹. تربیت عاطفی: بسیاری از والدین معتقد هستند باید کودک را به گونهای تربیت کرد که بتواند عواطفی از قبیل شادی، غم، خشم را با موقعیت تطبیق بدهد و بر آنها کنترل داشته باشد.
تربیت کودک را از چه سنی شروع کنیم؟
یادگیری برای کودکان سن دقیقی ندارد؛ درنتیجه سن تربیت کودک را نمیتوان به طور دقیق به یک دوره خاص اختصاص داد. در واقع والدین از همان ابتدای زندگی کودک میتوانند بر رفتار او تاثیر بگذارند. برای مثال رفتارهای سادهای مثل بغل کردن کودک، نگاه کردن و صحبت کردن در سنین پایین یا پاسخ به نیازهای جسمانی و عاطفی از همان اوایل زندگی بر شکلدهی شخصیت، عاطفه و رفتارهای بعدی فرزندتان تاثیر میگذارد. حتی براساس برخی پژوهشها از دوران پیش از تولد صحبت کردن مادر، ایجاد آرامش با موسیقی، تغذیه مناسب و دور بودن از استرس و تنشها بر تحول کودک تاثیر دارد. با این حال تربیت مستقیم کودک معمولا در سنی آغاز میشود که او قدرت درک و پاسخ کلامی را پیدا میکند.
اصول اساسی در تربیت کودک چیست؟
با افزایش مهارتهای زبانی کودک میتوانید از شیوههای مختلفی مانند داستانگویی، بازی با کودک، سخن گفتن و … برای تربیت کودک استفاده کنید. با این حال تربیت کودک تابع اصول و قواعدی است که باید آنها را بهدرستی بشناسید و رعایت کنید تا در این زمینه دچار مشکل نشوید. این اصول عبارتاند از:
۱. وضع قوانین مشخص: از عوامل تاثیرگذار در تربیت کودک میتوان به وضع قوانین مشخص اشاره کرد. قوانین را متناسب با سطح رشدی کودک برایش شرح بدهید و در مورد ضرورت اجرای آنها با او صحبت کنید. به سوالات کودک در این زمینه پاسخ بدهید؛ چراکه توانایی تفکر و استدلال در کودک تقویت میشود.
۲. ثبات در اجرای قوانین: یکی از عوامل مهم در تربیت کودک پایبندی به قوانین خانه است. البته این پایبندی لازم نیست به شیوهای سختگیرانه اعمال شود. از طرفی قشقرقها و گریههای کودک نباید عاملی برای صرفنظر کردن از قواعد تربیتی کودک شوند. شما به عنوان والد باید پایگاه قدرت خود را حفظ نمایید. در صورتی که کودک متوجه شود که شما بهراحتی تسلیم خواستههای او میشوید، دیگر همیشه از این ترفند استفاده خواهد کرد.
۳. هماهنگ بودن والدین در تربیت کودک: یکی از اصول مهم در آموزش تربیت کودک هماهنگی والدین با یکدیگر در شیوه تربیتی کودک است. در غیر این صورت کودک دچار آشفتگی و سردرگمی خواهد شد و این تعارض باعث میشود که کودک هیچگاه متوجه نشود در موقعیتهای گوناگون باید به چه صورت رفتار کند؛ بنابراین لازم است در این زمینه به یک توافق کلی دست یابید.
۴. حفظ خونسردی در واکنش به بدرفتاریهای کودک: زمانی که در مورد مسائل مختلف با کودک خود با مشکل روبرو میشوید، با او صحبت کنید، به حرفهایش با دقت گوش بدهید و سعی کنید به دنیای کودکانه او وارد شوید. زمانی که شما کنترل خود را به دلیل اشتباهات کودک از دست میدهید و واکنشی هیجانی نشان میدهید، کودک بهتدریج میآموزد که در برخورد با مشکلات به جای حل مسائل رویکرد هیجان محور نشان بدهد و به خشونت روی بیآورد. در صورتی که کودک بر تکرار رفتارهای اشتباه خود اصرار دارد، میتوانید از روشهای سالم تنبیه کودکان استفاده کنید.
۵. در استفاده از روشهای تربیتی صبور باشید: اگر از یک شیوه نتیجه نگرفتید، مایوس نشوید و آن را ادامه بدهید و هرگز قواعدتان را زیر پا نگذارید.
۶. با کودکان دوستانه برخورد کنید: در مورد رفتارهایی که برایتان آزار دهنده است، برایش توضیح بدهید. با این روش میتوانید حس همدلی را در او افزایش بدهید. برچسب زدن به کودک و خطاب قرار دادن او با واژههایی مانند «بچه بد، بدجنس یا آزار دهنده» تاثیرات منفی در روح و روان او بر جای میگذارد. شما میتوانید رفتارهای خوب کودک را با روشهای تشویقی تقویت کنید.
۷. به شخصیت کودک احترام بگذارید: احترام به شخصیت کودک سبب میشود آنها این احترام را ببینند و در مقابل به شما احترام بگذارند؛ پس بهتر است همانگونه که دوست دارید با شما رفتار شود، با کودکتان رفتار کنید.
۸. تحسین و پاداش: بهترین پاداش برای کودکان تعریف، تمجید، تحسین و محبت شماست. استفاده از اسباببازی و خوراکیهای متنوع برای پاداش به کودکان الزامی نیست. شاید استفاده از تابلوی سادهای که در آنها رفتار خوب فرزندتان را با یک ستاره پاداش بدهید، موثرترین تمجید از او باشد.
۹. الگوی مناسبی برای کودک باشید: هر چه امر میکنید، بهتر است در ابتدا خودتان آن کار را انجام بدهید و از انجام هرچه فرزندتان را از آن باز میدارید، اجتناب کنید. بچهها بیشتر از آن که از کلام ما آموزش ببینند، از رفتار ما آموزش میبینند؛ پس ابتدا از خودمان شروع کنیم.
روشهایی کارآمد برای تربیت کودک
کودکان بسیار حساس هستند؛ پس نباید در تربیت آنها از روش آزمون و خطا استفاده کنید؛ زیرا هر اشتباه تربیتی ممکن است غیرقابل جبران باشد. برای تربیت فرزندان خود میتوانید از روشها و تکنیکهایی استفاده کنید که مطالعات علمی نیز آنها را تأیید میکنند. در اینجا ما شما را با چند روش بسیار کارآمد در تربیت کودک آشنا خواهیم کرد.
۱. برای کودک خود وقت بگذارید: وقت گذراندن با بچهها اساسِ همه چیز است. شما باید به طور منظم با بچههایتان وقت بگذرانید، به سرگرمیها و مشکلاتشان علاقه نشان بدهید، به آنها توجه کنید و مهمتر از همه به حرفهایشان گوش بدهید. شما با این کار نهتنها با شخصیت منحصر به فرد فرزندتان بیشتر آشنا میشوید، با اقدامات خود میتوانید به یک الگوی رفتاری خوب برای آنها تبدیل شوید. الگویی که به آنها یاد میدهد چگونه توجه و نگرانیشان را نسبت به دیگران نشان بدهند.
۲. به کودکان خود نشان بدهید که چه اندازه برای شما ارزش دارند: براساس تحقیقات روانشناسان بسیاری از کودکان نمیدانند که برای پدر و مادرشان مهمترین فرد دنیا هستند. آنها واقعا نیاز دارند که این حرف را از زبان شما بشنوند. حتما تا حد ممکن این جمله را به فرزندانتان بگویید تا احساس امنیت، دوست داشته شدن و باارزش بودن کنند.
۳. روبرو شدن با مشکلات را به فرزندان خود بیاموزید: برای مثال اگر کودک شما به طور ناگهانی تصمیم گرفت تمرین فوتبال را رها کند، از او بخواهید توضیح بدهد چرا میخواهد این کار را انجام بدهد؛ همچنین درباره تعهداتی که به همتیمیهایش دارد، صحبت کند. اگر همچنان دوست داشت فوتبال را رها کند، به او کمک کنید سرگرمی جدیدی پیدا کند که به آن علاقه دارد.
۴. از کودکان خود کمک بخواهید: تحقیقات نشان میدهد افرادی که مورد قدردانی قرار میگیرند، نسبت به دیگران مهربانتر و بخشندهتر هستند و علاقه بیشتری به کمک کردن دارند؛ بنابراین بهتر است چند کار را متناسب با توانایی کودکتان در نظر بگیرید تا در انجامشان به شما کمک کند و شما نیز در طول روز چندبار از او تشکر کنید. روانشناسان توصیه میکنند به خاطر مهربانی و تلاشی که کودکانتان برای کمک به شما به کار میبرند، به آنها پاداش بدهید.
۵. مبارزه و مقابله با احساسات منفی را به کودکان خود بیاموزید: روانشناسان معتقدند که توانایی اهمیت دادن به دیگران با احساسات منفی مانند خشم، نفرت، شرم و حسادت سرکوب میشود. درک این احساسات منفی کودکان را بهسمت حل و فصل کشمکشهای درونیشان سوق خواهد داد. این نوع خودشناسی آنها را به افرادی خوشقلب و دلسوز تبدیل میکند و برای ایجاد ثبات روانیشان نیز مهم است.
۶. بزرگی، پیچیدگی و جذابیت دنیا را به کودکان خود نشان بدهید: براساس تحقیقات روانشناسان تقریبا تمام کودکان فقط به دنیای کوچکی که شامل خانواده و دوستانشان است، علاقهمند هستند. اما اهمیت دارد که یاد بگیرند به افراد و رویدادهای خارج از این دایره محدود نیز علاقه پیدا کنند. دنیای بزرگِ بیرون ممکن است از نظر شرایط اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی با آنچه میشناسند، متفاوت باشد. شما برای کمک به کودکانتان میتوانید به آنها بیاموزید شنونده خوبی باشند، خودشان را جای دیگران بگذارند و با آنها همدلی کنند. میتوانید این کار را از طریق فیلمها، عکسها یا اخبار انجام بدهید.
۷. مسئولیتپذیری را به کودکان بیاموزید: کودکان درنهایت روزی بزرگ خواهند شد؛ پس به آنها اجازه رشد بدهید. به آنها امکان بدهید کارهای کوچک را خودشان به تنهایی انجام بدهند و موفقیتهای هرچند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان پرورش یابد و مهارتهای زندگی و تواناییهای اجتماعی در آنان تقویت شود؛ اما دقت کنید که انتظارهای شما باید متناسب با سن و تواناییهای کودک باشد، در غیر این صورت به جای برنده شدن بازنده بودن را به کودک میآموزید.