تفال به حافظ جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳؛ صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت…..
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی، چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا در که به نوک مژهات باید سفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری میآشفت
گفتمای مسند جم جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا میده و کوتاه کن این گفت و شنفت
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
شرح لغت: گفت و شنفت: گفتگو
تفسیر عرفانی:
۱- از مسافر خبر بسیار خوبی دریافت میکنی و یا خود به زودی خواهد آمد و راز دل و اسرار امور را برایتان بازگو خواهد کرد.
۲- بیمار کاملاً شفا مییابد و جای هیچ گونه نگرانی نمیباشد. مولودی زیبا در خانواده شما پا به عرصه حیات میگذارد.
۳- مسافرت فعلاً جایز نیست. خرید عالی است، اما فروش چندان نفعی ندارد. قرض ادا میشود. مژدهای دریافت میکند.
تعبیر غزل:
رنجیدگی خاطر یار از تو به خاطر تندی سخن و نیشداری زبان توست. اگر خواهان محبت هستی زبانت را نرم کن و با مهربانی او را به خود جلب نما. اگر امید کامیابی داری باید تواضع بیشتری کنی. در غیر اینصورت فرصتی که به تو روی کرده از دست خواهد رفت و بدان که صبر و بردباری کلید حل مشکلات است.