تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

آیا نوسانات خلقی، ناشی از افسردگی است؟

توجه داشته باشیم بسیاری از چیز‌ها می‌توانند بر تغییر خلق‌وخوی شما در طول روز تأثیر بگذارند. به‌عنوان‌مثال تغییرات هورمونی یا ریتم‌های مختلف بدن می‌تواند عامل مهمی به شمار بیاید. اکثر مردم در حوالی ظهر با تابش خورشید احساس شادی و انرژی بیشتری می‌کنند، اما اغلب اوایل بعدازظهر یا عصر احساسات منفی تجربه می‌کنند.

استرس و اضطراب

به گزارش همشهری آنلاین، دردسر‌های روزانه و اتفاقات غیرمنتظره از نوع مطلوب یا ناخوشایند قطعاً می‌توانند روحیه شما را تغییر دهند. اما افراد حساس نسبت به افراد دیگر شدیدتر به موقعیت‌های مختلف واکنش نشان می‌دهند.

سهیلا یوسفی، روان‌شناس درباره نوسانات خلقی می‌گوید: گاهی اوقات، نوسانات خلقی نشانه یک بیماری روانی است یا می‌توانند سرنخی از این باشند که اتفاق دیگری در بدن شما در حال رخ‌دادن است. تغییرات خلقی جدی که سلامتی شما را تهدید می‌کند می‌تواند توسط متخصصان پزشکی درمان شود. تغییرات سبک زندگی اغلب می‌تواند به تغییرات خفیف کمک کند.

برچسب افسردگی

آیا تمام حالات بدی که طی روز تجربه می‌کنیم افسردگی است؟ به گفته این روان‌شناس، موردی که این روز‌ها رایج شده برچسب‌زدن‌های گوناگون به افراد است؛ مخصوصاً عنوان افسردگی برای هر حال و احوال بد یا ناراحتی‌های مختلفی که گاهی به دلایل مختلف دچار می‌شویم. اغلب هر زمان اوضاع به‌هم‌ریخته می‌شود. ما سعی می‌کنیم اسمی برای حال بد خودمان یا دیگران پیدا کنیم گویی تعریف‌کردن و معنادهی به چنین احساساتی باعث می‌شود کمی آرامش خاطر پیدا کنیم.

شانه خالی‌کردن از مسئولیت

گاهی ما به‌جای تلاش برای حل مسئله، خودمان را توجیه می‌کنیم تا شانه از زیر بار مسئولیت خود خالی کنیم؛ بنابراین خود را افسرده و ناتوان معرفی می‌کنیم. به‌این‌ترتیب می‌خواهیم دیگران هم به ما حق بدهند که نمی‌توانیم گامی برای تغییردادن شرایط برداریم. خودمان را هم توجیه می‌کنیم که چاره‌ای نداریم؛ چیزی که آسان‌تر است و زحمت کمتری به دنبال دارد.

ضرورت افزایش آگاهی و شناخت

سهیلا یوسفی می‌گوید: افزایش آگاهی و شناخت بیشتر خود فرد از توانایی‌ها و ضعف‌هایی که دارد و همچنین شرایط موجود هم موضوع مهم دیگری است که می‌تواند جایگزین برچسب‌های مختلف ناشی از افسردگی باشد.

قدرت و توانایی شناخت و تسلط داشتن به اوضاع باعث می‌شود بهتر بتوانیم اوضاع را کنترل کنیم. هنگامی که در مورد مشکلی که درونمان می‌گذرد دچار ابهام باشیم می‌تواند حالمان را بدتر کند. مثلاً تابه‌حال دقت کرده‌اید به‌محض رفتن به مطب پزشک و معاینه و تجویز و تشخیص متخصص؛ بدون اینکه حتی دارویی مصرف کرده باشیم احساس بهتری داریم و درد کمتری هم احساس می‌کنیم؟ در واقع می‌توان گفت این موضوع بخشی از همین تسلط پیداکردن به ماجراست. البته این تسلط همیشه جوابگو نیست.

برچسب نزنید

به گفته این روان‌شناس، عناوینی مبنی بر ناتوانی و افسردگی که ما معمولاً خودمان نسبت می‌دهیم اغلب نه‌تن‌ها درست نیست؛ بلکه بیشتر هم آسیب‌زاست. متأسفانه بر خلاف بیماری‌های جسمانی؛ بسیاری افراد برای برطرف‌شدن مشکلات مربوط به روان خودشان با سرچ گوگل سعی در بهبود حال خود دارند.

این درست مانند آن است که بعد از مراجعه به پزشک، چون از بیماری خودآگاه شده‌ایم؛ خودمان چاقو برداریم و جراحی سرپایی انجام بدیم. چون فکر می‌کنیم متوجه مشکل شده‌ایم.

قدرت تصورات واهی

یوسفی می‌گوید: اگر به تصور خود احساس کنیم افسرده هستیم و با چنین انگ و عنوانی بخواهیم به زندگی ادامه بدهیم؛ این ذهنیت در بسیاری از اعمال ما تأثیر می‌گذارد و به میزان زیادی بازدهی ما را پایین می‌آورد. همچنین در تک‌تک اعمال و وظایف روزانه‌مان هم تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود به‌مرور از پس خیلی از کار‌های روزمره برنیایم.

مقابله و درمان

یوسفی می‌گوید: گاهی حضور یار موافقی که کمک کند از این‌گونه احساسات درماندگی در بیایم مؤثر واقع خواهد شد. ولی نمی‌تواند ما را از کمک‌گرفتن از روان‌شناس یا متخصص بی‌نیاز کند. درمانگر حرفه‌ای که بتواند درماندگی ما را تشخیص دهد و کمک کند از احساس درماندگی و ناتوانی دربیاییم می‌تواند بهترین مقابله با چنین احساساتی به شمار رود.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!