تهران را میتوان به جنوب برد؟
مهدی زارع؛ استاد زلزله شناسی نوشت: اندونزی پایتخت را منتقل کرد، ما چه کنیم؟ جابه جایی پایتخت و انتقال مرکزیت سیاسی، اداری و اقتصادی کشور به نقطهای دیگر در چهار دهه اخیر بارها توسط دولتهای مختلف مطرح شده است. اولین بار در نیمه دهه ۱۳۶۰ بحث جابه جایی پایتخت در دولت وقت مطرح شد، اما شرایط آن زمان و درگیری کشور با عراق در جنگ ۸ ساله باعث شد که اولویت موضوع از دستور کار دولت خارج شود. بعد از پایان جنگ و در دوره دولت سازندگی هم مساله جابه جایی پایتخت سیاسی و اداری مطرح بود و در دولت دهم حتی شهر پرند به عنوان گزینه مطلوب معرفی شد، اما باز هم اولویت این موضوع به ردههای اول بررسی نرسید و مساله مسکوت ماند.
درنهایت، طلسم این بحث ناتمام شکست و بعد از سال ۱۳۹۲ و به دنبال تصویب طرح امکان سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در مجلس، شورای نگهبان هم این طرح را تصویب کرد. به دنبال تاییدیه شورای نگهبان بر طرح جابه جایی پایتخت، اما مشکلات دیگری سربرآورد. اردیبهشت ۱۳۹۴، پیروز حناچی که در آن زمان، معاون وزیر راه و مسکن و شهرسازی و مسوول دبیرخانه شورای عالی شهرسازی و معماری بود در توضیح نسخهای که برای تهران پیچیده شد، گفت: «تهران، بیماری است که در ابتدا باید بیماری اش تشخیص داده شود تا بعد برایش نسخه و درمانی مشخص شود. آخرین گزینه جراحی است.
انتقال مراکزسیاسی و اداری تهران، آخرین گزینه و همان جراحی است؛ بنابراین ممکن است احتیاجی به این انتقال نباشد. این طرح هم، طرح جدیدی نیست و قبل از انقلاب هم به گونهای دیگر مطرح بوده است. قبل از انقلاب قانونی وجود داشته با عنوان قانون نظارت برگسترش شهر تهران که زیرنظر نخست وزیر و شورای اقتصاد اجرا میشده است. موضوع این قانون نیز، کنترل رشد و توسعه پایتخت بوده است. بدین معنا که محدوده تهران مرکزی و محدوده ۲۵ ساله آن را مشخص میکند. بعد از انقلاب عملا این طرح منتفی شد. اگر آن قانون ادامه پیدا میکرد، امروز تهران با چنین مشکلاتی روبه رو نمیشد.»
حناچی در همین گفتگو در توضیح نمونههای مشابه جهانی گفت: «انتقال مراکز سیاسی یا اقتصادی و اداری تجربه تازهای در دنیا نیست. در دنیا تجربیات زیادی در این مورد وجود دارد، به خصوص در مورد انتقال مراکز «سیاسی» به نقطهای خارج از پایتخت. در این کشورها، مسوولان دولتی با یک سیستم ریلی یا قطار به محل کار خود در خارج از شهر میروند و دوباره بازمی گردند. نمونه آن شهر کوالالامپور است. اما همین مطالعات نشان میدهد که از سال ۱۹۶۰ به این سو، انتقالی جدی در مورد مراکز سیاسی و از مرکز به حاشیه نداشته ایم. این نگاه امروز جای خود را به ایدههای محتاطانه تری داده است. در بحث انتقال تهران، اگر قرار باشد وزارتخانهها به خارج شهر منتقل شوند و این مراکز جایی دور از پایتخت باشند، باید خانوادههای آنها نیز به این منطقه منتقل شوند. این یعنی احداث یک شهر جدید. شهری با تمام مشکلات و هزینههایی که دارد. یکی دیگر از مسائلی که بارها مورد بحث بوده است، بحث هزینههای کلانی است که انتقال پایتخت میتواند داشته باشد. چند سال پیش برآورد هزینهای در این مورد انجام شد. آن زمان بودجه مورد نیاز برای انتقال پایتخت ۳۰ میلیارد دلار تعیین شد که به قیمت امروز چیزی معادل ۷۸ میلیارد دلار میشود.»
حالا بعد از ۹ سال مسکوت ماندن مساله جابه جایی پایتخت سیاسی و اداری کشور، با حرفهای اخیر رییس جمهور دوباره این مساله به میز بحث و گفتگو رسیده است. روز شنبه، مسعود پزشکیان در بازدید از فعالیتهای زیربنایی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا گفت: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکان پذیر نیست، اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، به شدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد؛ چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم. تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راه حلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شده اند، فقط تشدید شده و راه حل اساسی جابه جایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است. انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابه جا شوند، مقدور و ممکن نیست، باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.» مهدی زارع؛ رییس مرکز پیش بینی زلزله و استاد گروه زلزله شناسی مهندسی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، یادداشتی با عنوان «اندونزی پایتخت را منتقل کرد، ما چه کنیم» برای روزنامه «اعتماد» نوشته و در این یادداشت، مساله جابه جایی پایتخت را با نگاهی به تجربه مشابه در کشور اندونزی تحلیل کرده که در ادامه میخوانید.
اندونزی پایتخت را منتقل کرد، ما چه کنیم؟
اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامی، پایتخت کنونی خود، جاکارتا را به نوسانتارا تغییر داد. انتقال پایتخت از جاکارتا سال هاست که در اندونزی بزرگترین مجمع الجزایر جهان – مورد بحث قرار گرفته است. رییس جمهور اندونزی روز شنبه ۱۷ آگوست ۲۰۲۴، سالروز استقلال اندونزی میزبان جشنهای روز استقلال را در نوسانتارا برگزار کرد. جاکارتا در جزیره جاوه، از زمان اعلام استقلال این کشور از هلند در ۱۷ آگوست ۱۹۴۵، پایتخت اندونزی بوده است. در سالهای پس از آن، جاکارتا به شهری با جمعیت ۱۰.۵ میلیون نفری تبدیل شد که کلانشهر آن حدود ۳۰ میلیون نفر در شهر و پیرامون آن در خود جای داده است. برآوردهای علمی نشان میدهد که جاکارتا به زیر آب میرود و انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ بخشهایی از این کلانشهر غیرقابل سکونت یا مکررا دچار سیل شود. حدود ۴۰ درصد از مساحت آن در حال حاضر زیر سطح دریا قرار دارد. این وضعیت هشدار تا حد زیادی به دلیل برداشت بیش از حد آبهای زیرزمینی و افزایش سطح آب دریاها است که به تغییرات اقلیمی نسبت داده میشود.
در سال ۲۰۲۲، اندونزی قانونی را تصویب کرد که بودجه و مدیریت جابه جایی پایتخت را مشخص میکرد. کمیسیون مسوول برنامه ریزی شهر جدید گفت که انتقال پایتخت از جاکارتا «ضروری» است «به دلیل فشار قابل توجهی» که جاکارتا و جزیره جاوه به دلیل عواملی مانند تراکم ترافیک سنگین، آلودگی محیط زیست و جمعیت متراکم تحمل میکند. رییس جمهور در «گزارش دستاورد» ۲۰۲۳ اداره پایتخت نوسانتارا گفت که پایتخت جدید در «راهبرد بزرگ اندونزی» بخشی از چشم انداز طلایی اندونزی ۲۰۴۵ است که هدف آن تبدیل اندونزی به یک کشور توسعه یافته تا سال ۲۰۴۵، صدمین سالگرد استقلال آن از هلند است.
طبق برنامههای اداره پایتخت، طی دو دهه آینده، نوسانتارا به شهری در حال رشد و پایدار تبدیل خواهد شد. رییس جمهور نوسانتارا را به عنوان «شهر جنگلی پایدار» در نظر میگیرد که نه تنها به عنوان مرکز سیاسی جدید عمل میکند، بلکه رشد اقتصادی را در سراسر اندونزی تحریک میکند. با انتقال پایتخت به کالیمانتان شرقی در جزیره بورنئو، دولت امیدوار است به جای تمرکز منابع و فرصتها تنها در جاکارتا، توسعه متوازن تری را در سراسر مجمع الجزایر ارتقا بدهد. مجموعهای از مراحل با هدف ایجاد زیرساختهای تجاری و مسکن، ادارات دولتی و حمل و نقل در پایتخت جدید است. در حالی که پایداری یک اصل از برنامههای شهر جدید است، طرفداران محیط زیست انتقادات فراوانی به این طرح دارند و استدلال میکنند پاکسازی جنگل برای ایجاد راه برای یک کلانشهر جدید ذاتا سازگار با محیط زیست نیست.
برنامه ریزان امیدوارند پایتخت جدید از سرنوشتی مشابه جاکارتا جلوگیری کند و نوسانتارا را «شهر اسفنجی» نامیده اند. این بدان معناست که منطقه نوسانتارا ظرفیت جذب بارش در خاک را دارد و درنتیجه از سیل جلوگیری میکند. اهداف بلندپروازانه دیگری نیز وجود دارد. هدف این شهر تا سال ۲۰۳۵ این است که نرخ فقر صفر درصد داشته باشد (طبق گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۲، تقریبا یک نفر از هر ۱۰ اندونزیایی در فقر زندگی میکردند. تا سال ۲۰۴۵، این شهر قصد دارد به انتشار خالص صفر «کربن» برسد.
نوسانتارا به گروه کوچکی از پایتختها میپیوندد که در سده بیستم تاسیس شده اند. در سال ۱۹۶۰، برزیل، برازیلیا را به عنوان پایتخت خود افتتاح کرد. برازیلیا که نه در جنگل، بلکه در ساوانای متروک ساخته شد، به طور مشابه دارای معماری مدرن است. یونسکو برازیلیا را «نمونهای قطعی از شهرسازی مدرنیستی سده بیستم» توصیف میکند.
وقتی سال ۲۰۲۳ حامیان رییس جمهور سابق برزیل به برازیلیا یورش بردند و ساختمانها را غارت کردند، این معماری پس زمینهای را ایجاد کرد که برخی آن را «ضدآرمانشهری» توصیف کردند. اخیرا مصر ساخت و ساز پایتخت جدیدی را به جای قاهره آغاز کرده است. این شهر جدید که در حال حاضر پایتخت اداری جدید نامیده میشود، با مشکلات تراکم شهری، آلودگی و ترافیک شدید در شرق قاهره ساخته خواهد شد. اندونزی تصمیم گرفت پایتخت خود را از جاکارتا به نوسانتارا به دلایل مرتبط با چالشهای محیط زیستی، زیرساختی و اجتماعی-اقتصادی که جاکارتا با آن مواجه است، تغییر بدهد.
ایده انتقال پایتخت ایران از تهران نیز در دهههای اخیر چند بار مطرح بوده است. طرفداران این انتقال از جمله نگارنده این یادداشت به دلیل مسائل مبرم مختلف ازجمله خطر زمین لرزه بزرگ در تهران، آلودگی شدید هوا، ازدحام جمعیت و آسیب پذیری شهر در برابر سوانح گوناگون پیشنهادهایی برای ایجاد یک پایتخت جدید که بتواند نیازهای کشور و شهروندان را بهتر برآورده کند، ارائه داده اند. تهران از بدترین کیفیت هوا در جهان رنج میبرد که عمدتا به دلیل ترافیک سنگین، انتشار گازهای گلخانهای صنعتی و عوامل جغرافیایی است که آلایندهها را به دام میاندازد. ارتفاع زیاد شهر و کوههای اطراف با محدود کردن گردش هوا این موضوع را تشدید میکند. تهران روی گسلهای فعال متعددی قرار دارد که آن را مستعد فعالیت لرزهای قابل توجه میکند. کارشناسان هشدار میدهند که یک زمین لرزه بزرگ میتواند شهر را ویران کند. با جمعیتی بیش از ۹ میلیون نفر در محدوده شهر و حدود ۱۶ میلیون نفر در کلانشهر، پایتخت ما با چالشهای مربوط به عدم کفایت زیرساخت ها، کمبود مسکن و خدمات عمومی ناکافی مواجه است. ایران در طول تاریخ پایتختهای متعددی داشته است (مثلا قزوین، تبریز، اصفهان و شیراز) که نشان میدهد چنین تغییراتی بی سابقه نیست. مکانهای خاصی به عنوان محل پایتخت جدید به طور رسمی تایید نشده، ولی جاهایی مانند پیرامون شهر گلپایگان کنونی به عنوان کاندیدای ساخت پایتخت جدید مطرح شده است. به رغم این ملاحظات، موانع مهمی برای انتقال پایتخت ایران وجود دارد. تغییر پایتخت مستلزم اراده سیاسی قابل توجه و اجماع جناحهای مختلف است. ایجاد یک پایتخت جدید مستلزم سرمایه گذاری مالی گسترده در توسعه زیرساخت ها، جاده ها، ساختمانهای دولتی، مسکن و… است که با توجه به شرایط اقتصادی به عنوان چالش و مانع ازسوی مخالفان انتقال پایتخت مطرح میشود.