تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

چطور زمان را «مثل دوران کودکی» کش بیاوریم؟

تک فان-بعضی روزها و ماه‌ها کشدار و کند می‌گذرند و در برابر آن‌ها برخی دیگر با شتاب و سریع طی می‌شوند. همین دو ماه آخر تابستان را در نظر بگیرید؛ احتمالاً شما هم میم‌های مربوط به گذر کند مرداد و گذر سریع شهریور را در اینستاگرام دیده‌اید. اصلاً از مقوله روز و ماه بگذریم؛ بعضی کلاس‌ها سریع می‌گذرند و بعضی‌ها کند. بعضی کنفرانس‌ها در چشم‌برهم‌زدنی تمام می‌شوند و برخی دیگر با همان مدت زمان، خیلی کند و کشدار می‌گذرند و حوصله‌مان سر می‌رود. چرا مغزمان درک متفاوتی از زمان دارد؟ چه عواملی بر تجربه ما از زمان اثر می‌گذارند؟

به گزارش تک فان، دکتر استیو تیلور، در کتاب «تجربه کش‌آمدن زمان» Time Expansion Experiences، می‌گوید که درک از زمان به شدت «منعطف» و «ذهنی/سوبژکتیو» است. پیوندی قوی بین درک از زمان و پردازش اطلاعات وجود دارد. هر چه مغزمان اطلاعات بیش‌تری پردازش کند، زمان به نظر کندتر می‌گذرد. برای همین است در کنفرانس‌هایی که فرد با بارش شدید اطلاعات مواجه می‌شود، احساس می‌کند که زمان به کندی سپری می‌شود. در جاهایی که آدم‌های زیادی را ملاقات می‌کنید و مغزتان مجبور است که اطلاعات زیادی را پردازش کند، زمان به شدت کند سپری می‌شود.

در نقطه مقابل، وقتی در محیطی آشنا قرار داریم، تجربه‌های روزمره و تکراری را انجام می‌دهیم و با آدم‌های یکسانی در تماس هستیم، زمان نسبتاً به سرعت سپری می‌شود.

پردازش اطلاعات، به شکلی غیرمستقیم‌تر، به ما کمک می‌کند علت گذر سریع زمان را وقت‌هایی که غرق چیزی هستیم و تجربه گذر کند آن را در زمان‌هایی که حوصله‌مان سر رفته است، توضیح دهیم.

ما به وضوح اطلاعات را از فعالیتی که توجه ما را به خودش مشغول کرده است (مثل خواندن کتاب، دیدن فیلم یا گوش دادن به سخنرانی سرگرم‌کننده) پردازش می‌کنیم اما این مقدار در مقایسه با سایر فعالیت‌های ذهنی اندک محسوب می‌شود. ما توجه‌مان را به یک فعالیت کوچک محدود می‌کنیم و سایر منابع احتمالی اطلاعات موجود در محل را مسدود می‌کنیم. از همه شاخص‌تر، ذهن‌ ما آرام می‌شود – تا حد زیادی خالی از افکار می‌شویم – بنابراین ما اطلاعات شناختی بسیار اندکی را پردازش می‌کنیم.

در نقطه مقابل، وقتی توجه‌مان پخش و غیرمتمرکز می‌شود – مثل زمانی که حوصله‌مان سر می‌رود، صبرمان تمام می‌شود یا دچار اضطراب هستیم – مقادیر بالایی از اطلاعات شناختی در ذهن‌مان جریان پیدا می‌کند.

زمانی که ذهن‌مان متمرکز نیست، پر می‌شود از «پرحرفی‌های ذهنی» – افکاری درباره آینده یا گذشته، بخش‌هایی از گفت‌وگو یا آواز، افکاری درباره سیاست یا سلبریتی‌ها و غیره. صدها، یا هزاران، افکار این چنینی می‌توانند ظرف یک دقیقه از ذهن ما عبور کنند. و همه این اطلاعات شناختی زمان را منبسط می‌کنند.

چرا بزرگ‌تر که می‌شویم زمان سریع‌تر می‌گذرد؟

هرچند ممکن است که ارتباط مستقیمی به این دو مقوله مشاهده نشود، پردازش اطلاعات در این مورد نیز می‌تواند توضیح دهد که چرا بزرگ‌تر که می‌شویم، زمان سریع‌تر سپری می‌شود.

در مطالعه اخیری که روی 918 بزرگسال انجام شد، 77درصد از پاسخ‌دهندگان موافق بودند که کریسمس‌ها هر سال سریع‌تر دارند از راه می‌رسند (14درصد از این تعداد نظری نداشتند و 9درصد هم مخالف بودند). جالب است که محققان این پژوهش، از یکی از مشارکت‌کنندگان عراقی همین سؤال را درباره آمدن ماه رمضان پرسیدند، و پاسخ یکسانی دریافت کردند.

گزارش گذر کند زمان در دوران کودکی بسیار شایع است. اگر یادتان باشد، حتی 3 روز خوابیدن و بیدار شدن برای انجام کاری یا رفتن به مسافرت یا …که پدر و مادرها به عنوان شاخص زمان برایمان تعیین می‌کردند، بسیار طولانی می‌آمد.

علت اصلی‌اش این است که کودکان تجربه‌های تازه زیادی دارند و بنابراین مشغول پردازش اطلاعات ادراکی زیادی هستند. کودکان، همچنین، ادراکی شدید و فیلترنشده درباره جهان دارند که باعث می‌شود محیط اطراف‌شان خیلی شفاف و صریح به نظر برسد.

اما، هر چه بزرگ‌تر می‌شویم، تجربه‌های ما کم‌تر می‌شوند. علاوه بر آن، ادراک ما از جهان نیز خودکارتر می‌شود که به اندازه توضیح قبلی اهمیت دارد. وقتی بزرگ می‌شویم حساسیت‌مان نیز نسبت به محیط‌مان کم‌تر می‌شود. درنتیجه، به تدریج اطلاعات کم‌تری از محیط کسب می‌کنیم که یعنی زمان برایمان سریع‌تر می‌گذرد.

مقابله با گذر سریع زمان

در این بین کارهایی هست که می‌توانیم برای مقابله با فرایند گذر سریع زمان انجام دهیم. واضح‌ترین مورد آن است که مدام سعی کنیم تازگی را به زندگی‌مان وارد کنیم. مثلا، به مکان‌های تازه سفر کنیم، سرگرمی‌های تازه یاد بگیریم و با افراد جدید ملاقات کنیم.

در این بین – و البته مؤثرتر از نکته قبلی – می‌توانیم زمان را با زندگی ذهن‌آگاهانه، توجه کردن به تجربه‌های روزمره دیدن، شنیدن، احساس کردن و غیره منبسط کنیم.

برای یک برنامه بلندمدت‌تر، می‌توانیم از طریق تمرین‌های مدیتیشن، پرحرفی ذهنی‌مان را ساکت‌تر کنیم و قدرت برچسب‌های مفهومی‌ای که واقعیت جهان را فیلتر می‌کنند، ضعیف‌تر کنیم (این روش‌ها به تفصیل در فصل آخر کتاب تجربه‌های کش‌آمدن زمان توضیح داده شده‌اند.)

هر دو روش در حقیقت مقدار اطلاعاتی که ذهن ما پردازش می‌کند را افزایش می‌دهد و بنابراین ادراک ما از زمان را نیز منبسط می‌کند. این روش‌ها نشان می‌دهند، هرچند تجربه تسریع زمان با بزرگ‌تر شدن شایع است، اجتناب‌ناپذیر نیست.

 

 

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!