تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

جادوی زمینه‌های پزشکی: از بیهوشی تا جراحی و اطفال

اگر تعداد متخصص داخلی کم شود، دیگر متخصص‌ها خوشحال نمی‌شوند بلکه دچار فرسودگی شغلی می‌شوند. وقتی یک پزشک چند بیمار بیشتراز توان خود ببیند، دیگر لذتی از پول و کار نمی‌برد.

به گزارش تجارت نیوز،

هادی یزدانی، پزشک می گوید ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که معیار ارزشمندی آدم‌ها ثروتشان است. حتی پزشکان در کنار هم بر اساس علمشان قضاوت نمی‌شوند، بلکه بر اساس پولشان قضاوت می‌شوند. رشته‌هایی مثل اطفال و عفونی و طب اورژانس که جز ویزیت بیمار درآمدی ندارند، در این شرایط کم رونق مانده‌اند. این اتفاق باعث شده بین ۲۰ تا ۲۵ درصد رشته‌ها خالی بمانند.

ما با پدیده‌ای مواجه هستیم و آن خالی ماندن یک سری رشته هاست. برخی از رشته‌ها در سطح دانشگاه شهید بهشتی و شیراز و اصفهان و تهران و مشهد و علوم پزشکی ایران که دانشگاه‌های دولتی و مادر هستند هم خالی می‌مانند. پدیده‌ی بازار و غلبه‌ی پول بر مناسبات علمی و اخلاق حرفه‌ای باعث شده با پدیده‌ای به نام تقسیم‌بندی رشته‌های لوکس و غیرلوکس مواجه باشیم. رشته‌هایی که زحمت کمتری دارند و شیفت‌های ساده‌تری دارند و گاهی اوقات شیفت شب و درگیری با اورژانس برای آن‌ها خیلی مطرح نیست، رشته‌های لوکس نامیده می‌شوند. مثلاً رشته‌هایی مثل چشم، پوست، رادیولوژی که در بورس هستند. یک سری رشته مثل جراحی‌ها، اطفال، قلب و بیهوشی در سطح تخصص و فوق تخصص، کم رونق هستند. امروزه ما با صفر بودن دانشجو در برخی از این رشته‌ها مواجه هستیم. مثلاً رشته مهمی مثل بیهوشی، طرفداری ندارد.

این پدیده مخصوص به سال‌های اخیر است و مسائل معیشتی پزشکان بر این روند تأثیرگذار بوده است. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که معیار ارزشمندی آدم‌ها ثروتشان است. حتی پزشکان در کنار هم بر اساس علمشان قضاوت نمی‌شوند، بلکه بر اساس پولشان قضاوت می‌شوند. رشته‌هایی مثل اطفال و عفونی و طب اورژانس که جز ویزیت بیمار درآمدی ندارند، در این شرایط کم رونق مانده‌اند. این اتفاق باعث شده بین ۲۰ تا ۲۵ درصد رشته‌ها خالی بمانند.

چند روز پیش مسئولین بیمارستان از کارشناس بیهوشی به جای متخصص بیهوشی استفاده کردند تا یک عمل انجام شود. کم کم این اتفاق بیشتر می‌شود و رشته‌هایی مانند اطفال و عفونی و طب اورژانس و بیهوشی و قلب و جراحی‌ها خالی می‌مانند و نیاز‌های کشور بی پاسخ می‌ماند.

من احساس خطر در رشته‌های جراحی می‌کنم. ما بخشی از ذخایر نیرو‌های متخصصمان را با مهاجرت از دست داده‌ایم. بخش دیگر هم میلی به حضور در این رشته‌ها ندارند. جراحی‌ها با مسائلی مانند خطای پزشکی در ارتباط است و فرد ترجیح می‌دهد اصلاً جراحی نخواند که درگیر این ماجرا‌ها شود. اگر فرد عاشق یک رشته نباشد، اصلاً وارد آن نمی‌شود. فردیکه دیوانه‌وار عاشق یک رشته نباشد، با حساب عقلانی به سمت این رشته‌ها نمی‌روند. در چند سال اخیر هم چندین استاد بزرگ جراحی قلب اطفال ما مهاجرت کرده‌اند و نتایج آن را می‌بینیم.

اگر تعداد متخصص داخلی کم شود، دیگر متخصص‌ها خوشحال نمی‌شوند بلکه دچار فرسودگی شغلی می‌شوند. وقتی یک پزشک چند بیمار بیشتراز توان خود ببیند، دیگر لذتی از پول و کار نمی‌برد. برخی از افراد هم در این شرایط ناچار هستند به کشور‌های دیگر بروند. با توجه به تورمی که ما داریم، چنین اتفاقی هزینه‌های بسیار سنگینی به مردم وارد می‌کند. در خیلی از جراحی‌های اطفال، خانواده‌ها سطح پایینی از اقتصاد را دارند و برایشان امکان‌پذیر نیست. باید این مشکل، آسیب‌شناسی شود و چالش‌های آن را به مرور حل کرد. امید به آینده و امید برای ماندن درکشور باید در پزشکان تقویت شود.

امروز بخشی از جامعه پزشکی از لحظه‌ای که فرد دانشجوست، همزمان زبان هم می‌خواند و فقط می‌خواهد مدرک را بگیرد و در کشور‌های دیگر مشغول تحصیل شود. امروز خیلی از متخصصین از کشور ‌می‌روند و می‌دانند با مدرکشان نمی‌توانند کار کنند، این واقعه باید آسیب‌شناسی شود که چرا فرد این کار را می‌کند؟ بخش پزشکی یکی از افتخارات کشور است و امروز درحال از دست رفتن است.

منبع :

انتخاب

به اشتراک گذاری

اخبار مرتبط

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!