زن خیانتکاری که شوهرش را برای تلافی کشت
متهم که زنی جوان است با همدستی مردی به شوهرش سیانور خوراند و او را به قتل رساند. این زن به نام سیما اجازه داد همدستش، مهرداد، به دختر معلولش هم تعرض کند.
دو سال قبل خانواده مردی به نام سامان با پلیس تماس گرفتند و گفتند مرد غریبهای را در خانه برادرشان که دو هفته قبل فوت شده است، پیدا کردهاند و حالا فکر میکنند او به قتل رسیده است.
وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز و سیما را بازداشت کردند، این زن اعتراف کرد با همدستی مردی به نام مهرداد شوهرش را کشته است.
با بازداشت مهرداد مشخص شد این دو نفر از مدتها قبل با هم رابطه داشتند و نقشه قتل سامان را طراحی و اجرا کردهاند.
سیما به ماموران گفت: من و سامان ۱۵ سال قبل با هم ازدواج کردیم. از همان ابتدا هم ارتباط ما خوب نبود. مدتی بعد دخترمان ساناز به دنیا آمد. ساناز معلولیت جسمی و ذهنی دارد. مراقبت از او کار بسیار سختی بود و سامان به خاطر اینکه بچه ما معلول بود، بیشتر از من فاصله گرفت. هیچ ارتباطی بین ما در این ۱۵ سال نبود. یکی دو سال بعد از به دنیا آمدن ساناز حتی ارتباط عاطفی ما قطع شد.
متهم گفت: متوجه شدم شوهرم با زنی رابطه دارد و اصلاً با آن زن زندگی میکرد و خیلی روزها به خانه نمیآمد. ما در روز شاید پنج جمله با هم صحبت نمیکردیم. روزهای سختی را پشت سر میگذاشتم تا اینکه یک سال قبل با مهرداد آشنا شدم. ما در فضای مجازی با هم آشنا شدیم. سامان خیلی با من مهربان رفتار میکرد. رابطه ما قوی شد و خیلی حالم بهتر شد. سامان به من پیشنهاد ازدواج داد و گفت اگر با او زندگی کنم خوشبخت خواهم شد. من که مدتها بود دیگر هیچ نوع رابطهای با همسرم نداشتم به سامان دل بستم. او حتی قبول کرد از دخترم ساناز مراقبت کند.
این زن ادامه داد: شوهرم مانع ازدواج ما بود. ضمن اینکه او سالهای زیادی بود که به من خیانت میکرد. سامان پیشنهاد داد مهرداد را بکشیم. اسلحه گران بود. پولی نداشتم که بدهم. النگوهایم را فروختم و به سامان دادم. او هم سیانور خرید و به من داد. یک روز که شوهرم به خانه آمد سیانور را قاطی غذا کردم و به او دادم. مهرداد حالش بد و فوت شد. علت فوت شوهرم ایست قلبی اعلام شد.
این زن در ادامه اعترافاتش گفت چند بار با سامان رابطه برقرار کرده و حتی سامان با دختر ۱۴ ساله او نیز رابطه داشته و او بعداً این موضوع را فهمیده است.
در این میان، سامان ادعای دیگری را مطرح کرد. او گفت: قبول دارم با سیما رابطه داشتم، اما عامل قتل نبودم. سیما خودش سیانور خرید و به شوهرش داد. من بعد از قتل متوجه شدم مهرداد کشته شده است. درباره رابطه با ساناز هم قبول ندارم. من به عنف به کسی تعرض نکردم. هم ساناز راضی بود و هم مادرش در جریان بود. البته من چند بار با سیما هم رابطه داشتم که با رضایت خودش بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست قصاص برای هر دو متهم کردند. آنها مدعی شدند سیما و سامان هر دو عامل قتل هستند. همچنین پدر مقتول از طرف نوهاش که معلولیت ذهنی و جسمی دارد شکایت کرد و خواستار قصاص شد.
پدر مهرداد گفت: دو هفته قبل از اینکه عروسم دستگیر شود پسرم فوت کرد. دکترها گفتند ایست قلبی کرده است. ما میدانستیم سیما و مهرداد با هم رابطه دارند، اما هیچوقت به فکرمان نمیرسید که سیما او را بکشد.
وقتی نوبت به سیما رسید او گفت: شوهرم مدتها بود به من خیانت میکرد و با زنی دیگر رابطه داشت. در نگهداری و مراقبت از دخترم خیلی تنها بودم و سالها بود که با شوهرم رابطهای نداشتم. همیشه از طرف او تحقیر میشدم. وضعیت خوبی نداشتم. وقتی با سامان آشنا شدم فکر میکردم با او خوشبخت میشوم. برای همین، هر دوی ما نقشه قتل مهرداد را کشیدیم و اجرا کردیم. سیانور را سامان برای من خرید.
سامان یک بار دیگر ادعا کرد گفتههای سیما دروغ است و او فقط رابطه نامشروع را قبول دارد و در قتل شراکتی نداشته و حتی در جریان ماجرا نبوده است.
با پایان جلسه دادگاه، قضات سیما را به قصاص محکوم کردند، اما به جهت اینکه ادلهای وجود نداشت که نشان دهد سامان هم در قتل به صورت مستقیم دست داشته است، اتهام مشارکت در قتل را رد کرده و او را به اتهام معاونت در قتل به ۲۵ سال حبس محکوم کردند. همچنین به دلیل زنای خارج از محصنه هر دو متهم را به شلاق محکوم کردند.
رأی صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت، اما در شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران مورد تایید قرار گرفت.