7 راه برای رسیدن به جهانی از دریچه و زاویهای متفاوت
تک فان-یکی از استراتژیهای کنار آمدن با موقعیتهای استرسزا در زندگی برخورداری از پرسپکتیو یا زاویه نگاهی عمیقتر و وسیعتر است. مثلاً، نوجوانی که نگران نمره بد یک درس در امتحان است، اگر به این تشخیص برسد که این نمره بد نمیتواند روی امکان کالج رفتن او در آینده تأثیر منفی داشته باشد، احساس بهتری پیدا میکند.
به گزارش تک فان، صاحب کسبوکاری که در جریان کار شکستهایی را تجربه کرده است، میتواند با این زاویه نگاه به امور نگاه کند که نهایتاً همه این شکستها، سطحی بالاتر از موفقیت را نصیب او میکنند.
افرادی که دچار غم از دست دادن شدهاند، میتوانند با این دانش که با گذر زمان همه دردها کمرنگتر میشوند، احساس آرامش بیشتری احساس کنند. همچنین، آنها میتوانند قدردان باشند که با گذر از غمها از خاطرات قبل از فقدان الهام میگیرند و با بزرگداشت آن فقدان قدرتی به دست میآورند که به آنها امکان سرمایهگذاری و خلاقیتهای تازه را میدهد.
پس باید یاد بگیریم چطور از زوایای مختلف به یک رویداد نگاه کنیم. با تک فان همراه باشید تا روشهای اتخاذ رویکردها و زاویههای نگاه تازه را با شما در میان بگذاریم:
1.باورهای معنوی از پیش موجود
باورهای معنوی را میتوان به مثابه احساس بخشی از یک چیز بزرگتر بودن تلقی کرد. آدمها بر مبنای باورهای مذهبی یا باورهایی که از تجربههای زندگی به دست آوردهاند، با چالشهای زندگیشان برخورد میکنند. یکی از مثالهای معروف در میان مسیحیان معتقد آن است که از خودشان میپرسند: «اگر عیسی بود چه میکرد؟». یکی دیگر از مثالهای رایج آن است که بپرسیم «هدف چالش من چیست؟» قرار است که از این شرایط چه چیزهایی بیاموزم؟»
یکی دیگر از باورهای معنوی آن است که بپرسیم: «چه چیزی به زندگی من معنا میدهد؟» یا «چطور صبح از خواب بیدار شدن میتواند برای من حاوی ارزش باشد؟»
2.در جستجوی شگفتی باشید
تجربههای شگفتانگیز میتوانند به افراد این دیدگاه را بدهند که بسیاری از چالشهایی که با آن رو به رو میشوند، اهمیت ناچیزی دارند و بنابراین، آسانتر میتوان این چالشها را مدیریت کرد یا حتی میتوان بیخیالشان شد.
تجربههای حاوی شگفتی را از طریق تقویت آگاهی درباره بزرگی جهان، مثل خیره شدن به ستارگان، بازدید از پدیدههای شگفتانگیز طبیعی یا حتی انجام کارهای خلاقانه مثل هنر، موسیقی و معماری، یا دیدن اشیاء تاریخی موزه در سفر میتوان رقم زد.
3.فکر کردن به گذشته
بازاندیشی و تفکر کردن درباره موفقیتها و شکستهای گذشته در زندگی میتوانند چالشهای جدید را تبدیل به نگرشهای بهتر کنند. مثلاً، به خاطر آوردن تاریخچه شخصی یک نتیجه موفقیتآمیز یا فائق آمدن بر یک مانع یا شکست، میتواند اعتماد به نفس فرد را به نحوی تقویت کند که به این نتیجه برسد که چالش فعلی نیز به راحتی قابل مدیریت است.
شما فکر میکنید که صاحبان مشاغل کدامیک از این افراد را استخدام میکنند: فردی که هرگز شکست را تجربه نکرده است یا فردی که چندینبار شکست خورده اما از موانع عبور کرده است. قطعاً دومین نفر میتوانند در مواجهه با موانع کارامدتر از فردی عمل کند تا کنون طعم شکست را نچشیده است.
4.تصور کنید که شخص دیگری هستید
نگرش متفاوت را میتوان از این طریق به دست آورد که تصور کنیم نسخهای بزرگتر و بالغتر از خودمان در این موقعیت چه تصمیمی میگرفت. یا حتی افراد میتوانند تصور کنند که یکی از اعضای خانواده دارد نصیحتشان میکند. یا حتی تصور کنند که الگوی زندگیشان در این موقعیت چه کاری انجام میداد. مثلاً یک ورزشکار میتواند با نسخه خیالی یک مربی معروف ورزشی برای کسب هدایت در یک موقعیت خاص مکالمه کند. یا دانشجوی کالج ممکن است تصور کند پدربزرگ و مادربزرگش در یک موقعیت خاص چه واکنشی نشان میدادند.
5.تعامل با ضمیر ناخودآگاه
وقتی ناخودآگاه به عنوان موجودیتی آگاه تثبیت میشود، افراد میتوانند به صورت مستمر از ذهن درونیشان در مورد مسائل مختلفی که با آن مواجه میشوند، کمک بگیرند. ناخودآگاه گرایش به ارائه توصیههایی دارد که از منظر انتظارات اجتماعی، سوگیرانه، نیستند و بنابراین بیشتر احتمال دارد که خیر فرد را بخواهند.
6.آیا ما آواتار هستیم؟
مفهوم آواتار برای خیلیها آشناست. ما انسانها آواتارهای روحمان هستیم. در این سناریو، روح ما از ذهن و جسممان جداست و از طریق آنها عمل میکند. وقتی به خودمان از دیدگاه بازنمایی روحمان مینگریم، میتوانیم به چالشهایی که ذهن و جسممان را تهدید میکند، به شکلی متفاوت نگاه کنیم. مثلاً، میتوانیم بفهمیم که روحمان قبلاً در گذشته با این چالشها مواجه شده و موفقیتآمیز از آنها عبور کرده است که به ما اعتماد به نفسی میبخشد که ذهن و جسممان میتواند به واسطه آن با چالشهای مشابه فعلی کنار بیاید.
7.مطالعه کردن
آدمها از طریق مطالعه مطالب عملی-تخیلی و غیرتخیلی میتوانند درباره نگرشهای متفاوت در ادبیات معاصر و تاریخی یاد بگیرند. این نگرشها به فرد کمک میکند که خودش را به جای شخصیتهای متفاوت بگذارد که ممکن است با چالشهایی مشابه چالشهای او کلنجار میروند و راه حلهای ممکن را یاد بگیرد.