معماری تاریخی در قاب پاییز
تک فان- درست قاب ببندید؛ نقطه طلایی قاب را پیدا کنید، جایی در مرکزیت سوژه را در نقطه طلایی قرار دهید و بعد دکمه ثبت لحظه را فشار دهید. این تصویری است که هرگز از یاد نخواهید برد. اما کجا میتوانید چنین قاب پاییزی زیبایی پیدا کنید؟ شاید تبریز نقطه شروع خوبی باشد.
به گزارش تک فان، تبریز به سبب فراز و نشیبهای تاریخی که داشته، پر است از جاهای دیدنی که معماری تاریخی، منحصر به فردشان کرده است. وقتی پاییز فرا میرسد، هوا رفته رفته خنک و خنکتر میشود و در روزهای ابتدایی، فرصتی داریم برای قدم زدن در خانه باغهای تاریخی تبریز و آشنایی با معماری جذاب آن. گاهی مرور تاریخ در چنین فضاهایی شبیه به مرور خاطرات خودمان است. انگار دفترچهای از خاطرات خانوادگی را ورق میزنیم، انگار چیزی از وجود ما در لحظه لحظهی آن دوران همراه با آن افراد تاریخساز حضور داشته است. تک فان این بار معماری تاریخی تبریز را در قاب پاییز به شما معرفی میکند تا مقصد بعدی سفرتان تاریخگردی باشد.
خانه پروین اعتصامی
بیایید به حیاط خانه پدری پروین اعتصامی برویم. حیاطی که به وقت پاییز پر میشود از رنگهای زرد و نارنجی. حیاطی که اگرچه تنور نانپزیش روشن نیست، اما داغ است. انگار از گوشه و کنار حیاط، شعرهای پروین آن را گرم کرده.
انگار از پنجرههای افقی و باریکش با آن پردههای توری که از کمر بسته شدهاند، با چشم پروین حیاط را مینگریم. یعنی وقتی شعر میگفته از این پنجره به حیاط خیره بوده است؟ آن لحظه چه میدیده که گفته است:
میان آتشم و هیچگه نمیسوزم هماره بر سرم از جور آسمان شرریست
علامت خطر است این قبای خون آلود هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست
برای رفتن به خانه پروین اعتصامی باید به آذربایجان شرقی، تبریز، خیابان عباسی، جنب مسجد میرآقا، کوچه ساوجبلاغی، پلاک ۶ بروید.
خانه استاد شهریار
هربار که نام استاد شهریار را میشنوم یاد صدایش میافتم که میگفت «شعر میگم، نمیتونم بنویسم»! چه عمیق است این جمله. بعدتر به سوز عشقی که در جانش بود فکر میکنم. چقدر رویایی است قدم گذاشتن در خانه استاد شهریار آن هم به وقت سفر پاییزی که فصل عاشقانههاست.
شهریار بیست سال پایانی عمرش را در این منزل گذرانده. وقتی وارد حیاط پاییزی این خانه میشوید، حسی از آرامش به شما دست میدهد. بعدتر که به بخش زیرزمین آن قدم میگذارید و به نیمکت و حوض وسط زیرزمین نگاهی میاندازید به این فکر میکنید که چقدر همه چیز خودمانی است! انگار استاد شهریار دوستی نزدیک بوده که ما را به این اتاق دنج دعوت کرده است. شاید هم به این فکر کنید که اگر جای شهریار بودید میتوانستید برای عشق از دست رفتهتان چنین بنویسید؟
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران
خانه مشروطه تبریز
بیایید سری به نماد انقلاب مشروطه بزنیم. خانه مشروطه تبریز، نگینی درخشان بر تارک تاریخ ایران و به ویژه انقلاب مشروطه است. این بنای تاریخی که روزگاری شاهد تصمیمگیریهای سرنوشتساز و وقایع مهمی بوده است، امروزه به موزهای ارزشمند تبدیل شده و پذیرای گردشگران از سراسر جهان است. بازدید از این خانه در فصل پاییز، با رنگهای گرم طبیعت و هوای مطبوع، تجربهای فراموشنشدنی را برای هر گردشگری رقم میزند.
تصور کنید در روزهای پاییزی، با قدم گذاشتن در حیاط دلانگیز خانه مشروطه، برگهای رنگارنگ بر روی آجرهای قدیمی میرقصند. نسیم خنکی میوزد و صدای خشخش برگها، موسیقی دلنشینی را در گوش جان مینوازد. در این فضا، به راحتی میتوان به گذشته سفر کرد و خود را در میان مبارزان مشروطه دید که برای آزادی و عدالت میجنگیدند. آزادی، آزادی! چه واژه عجیبی هستی! دیوارهای خانه مشروطه، پر از داستان هستند. داستانهایی از رشادت مردانی همچون ستارخان و باقرخان که برای آزادی ایران جانفشانی کردند.
داستانهایی از جلسات مخفی، تصمیمگیریهای سرنوشتساز و امید به آیندهای روشن. هر گوشه از این خانه، یادگاری از آن روزگار است که حکایت از روحیه مبارزهجوی مردم ایران دارد. پس دیدن این خانه را در فصل پاییز از دست ندهید.
برای رفتن به خانه مشروطه تبریز باید به استان آذربایجان شرقی، تبریز، خیابان شهید مطهری، روبروی مسجد جامع، خانه مشروطه بروید.
کلیسای مریم مقدس تبریز
کلیسای مریم مقدس تبریز، یکی از ارزشمندترین گنجینههای تاریخی و مذهبی این شهر است که در دل بافت قدیمی شهر جای گرفته است. این کلیسا، با معماری باشکوه و قدمت تاریخیاش، هر ساله گردشگران بسیاری را به سوی خود میکشاند. اما بازدید از این کلیسا در فصل پاییز، تجربهای منحصربهفرد است که در آن، تاریخ و طبیعت در هم آمیخته میشوند.
کلیسای مریم مقدس، قصههای بسیاری را در دل خود نهفته دارد. برخی میگویند قدمت آن به دوران صفویه بازمیگردد و برخی دیگر قدمت آن را به دوره ایلخانی نسبت میدهند. مارکوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی، در سفرنامه خود به این کلیسا اشاره کرده است و این خود گواهی بر قدمت و اهمیت این بنای تاریخی است.
در طول تاریخ، این کلیسا شاهد رویدادهای مهمی بوده است. زمینلرزههای متعدد، جنگها و تغییرات سیاسی، بارها به این بنا آسیب رساندهاند، اما هر بار با همت و تلاش مسیحیان ارمنی، این کلیسا بازسازی شده و به حیات خود ادامه داده است.
برای رفتن به کلیسای مریم مقدس تبریز باید به استان آذربایجان شرقی، تبریز، انتهای خیابان شریعتی (شهناز شمالی)، نبش میدان نماز بروید.
خانه بهنام
خانه بهنام، نگینی درخشان در جواهرات معماری تبریز، در فصل پاییز جلوهای دو چندان مییابد. با قدم گذاشتن در حیاط این خانه تاریخی، گویی به سفری در زمان میرویم؛ سفری به دورانی که تبریز پایتخت فرهنگی ایران بود و خانههایش داستانهای بسیاری برای گفتن داشتند.
خانه بهنام، بنایی است از اواخر دوره زندیه و اوایل قاجار که با معماری اصیل ایرانی خود، نمادی از هنر و معماری آن دوران است. آجرهای قرمز رنگ، گچبریهای ظریف، ارسیهای چوبی و حیاط دلنشین با حوضی در میان، همگی از ویژگیهای بارز این خانه هستند. هر گوشه از این بنا، حکایت از ظرافت و دقت معمارانی دارد که با عشق و هنر، این خانه را ساختهاند. دیوارهای خانه بهنام، پر از قصههای ناگفته هستند.
این خانه، شاهد فراز و نشیبهای تاریخی تبریز بوده است. در این خانه، شاعران شعر سرودهاند، هنرمندان نقاشی کردهاند و بزرگان شهر گرد هم آمدهاند. تصور کنید در حالی که در ایوان خانه نشستهاید، به دیوارهای گچبری شده خیره میشوید و سعی میکنید قصههایی را که در دل این دیوارها نهفته است، رمزگشایی کنید.
در فصل پاییز، خانه بهنام به رنگهای گرم و دلنشین طبیعت آراسته میشود. برگهای زرد و نارنجی درختان، حیاط را به یک تابلو نقاشی تبدیل میکنند. در این فصل، نسیم خنکی میوزد و صدای خشخش برگها، موسیقی دلنشینی را در گوش جان مینشاند. تصور کنید در یک روز پاییزی، در حیاط خانه بهنام نشستهاید، یک فنجان چای گرم در دست دارید و به تماشای بارش باران مینشینید. چه آرامشبخشتر از این؟ البته امروزه بخشی از این خانه ساختمان اداری دانشگاهی در تبریز است، اما بازدید از آن ممکن است.
برای رفتن به خانه بهنام باید به استان آذربایجان شرقی، تبریز، میدان ساعت، محله مقصودیه بروید.
فراموش نکنید که این تنها بخش کوچکی از معماری تاریخی تبریز بود که دیدنش در فصل پاییز صفایی بی پایان دارد.
نویسنده: طناز سادات حسینی فر