ایلامیها که بودند و چه شدند؟ چرا کسی قدیمیترین ایرانیها را نمیشناسد؟
تک فان- در حدود 2650 پیش از میلاد بود که انمبرگسی شاه شهر کیش در بین النهرین باستان، نام یکی از حریفان خود در دشت خوزستان را با عنوان شاه ایلام ذکر می کند تا ما برای اولین بار از وجود یک شاه ایلامی باخبر شویم.
به گزارش تک فان، بین النهرین اگرچه سرزمینی حاصل خیز و تمدن پرور بود اما این جلگه فاقد معادن و البته جنگل بود که برای ساخت یک تمدن لازم بود. به همین دلیل بین النهرین برای تأمین این کالاهای ضروری خود از همان آغاز تاریخ با جلگه خوزستان و کوهای زاگرس در ارتباط قرار گرفت. این ارتباط که به درازای تاریخ قدمت دارد برای اولین بار ما را با اقوامی آشنا کرد که اولین تمدن پیشرفته را در سرزمین ایران کنونی شکل داد. اقوامی که خود و سرزمینشان را «هلتمتی» به معنای «سرزمین خدا» می نامیدند. با این همه، بین النهرینی های باستان ترجیح می دادند این سرزمین را «الامتو» (بر اساس ریشه آرامی و عبری- شکل متاخرتر آن عیلام) به معنای «سرزمین مرتفع» بنامند که امروزه به شکل «ایلام» نوشته می شود.
اکنون باستان شناسان به ما تأکید می کنند که این ایلامی های داستان ما از هزاره پنجم پیش از میلاد تا سده پنجم پیش از میلاد تمدنی به غایت شکوفا و پیشرفته داشتند که تنه به تنه بین النهرین باستان در عصر طلایی خود میزد و حتی در دوره هایی بر آن برتری داشت. اما اگر اینچنین است پس چرا ما نام سومر و بابل و آشور در بین النهرین را بیشتر از ایلام شنیده ایم و از نقش آنها در ساختن تمدن بزرگ بشری بیشتر می دانیم تا ایلامی ها؟ اصلا این ایلامی ها واقعا که بودند و چه کردند؟ چرا با یان همه قدمت و تداوم فرهنگی و تمدنی همچون غباری از صفحه تاریخ محو شدند؟
ایلامیها که بودند؟
کسی به درستی نمی داند که ایلامی ها از ریشه کدام اقوام هستند، تنها امری که باستان شناسان و دانشمندان در آن اتفاق دارند این است که ایلامی ها یک قوم واحد نبودند بلکه اتحادیه ای از اقوام بودند که در سرزمین های حاصلخیز جنوب غرب ایران (گستره ای شامل استان های امروزی خوزستان، لرستان، ایلام، فارس، بوشهر) ساکن بودند و همزمان با نخستین طلایه های شکل گیری تمدن در سرزمین بین النهرین، آنها نیز موفق به چنین کاری شدند. حفاری های باستان شناسی در شوش نشان می دهد که این تمدن حداقل از هزاره پنجم پیش از میلاد در این منطقه شکل گرفته بود و در هزاره چهارم حتی موفق به تشکیل ساختارهای پیچده تر اجتماعی یعنی حکومت سیاسی شد.
دانشمندان تاریخ سیاسی ایلام را به چهار دوره تقسیم می کنند؛
نیا-ایلامی: حدود ۳۲۰۰ پ. م تا ۲۷۰۰ پ. م
ایلام باستان: حدود ۲۷۰۰ پ. م تا ۱۶۰۰ پ. م
ایلامی میانه: حدود ۱۵۰۰ پ. م تا ۱۱۰۰ پ. م
ایلام نو: حدود ۱۱۰۰ پ. م تا ۵۳۹ پ. م
آنچه شما در بالا می بینید یک معنای ساده دارد؛ بیش از 2700 سال تداوم حکومت سیاسی آن هم در زمانه ای که بین النهرین به تمدن های سومر، اکد، بابل و آشور خود می بالید. بلی، ایلام با تمدن هایی همزمان و همسایه و البته رقیب بود که در تاریخ باستان مهد بیشتر فضایل بشری خوانده می شد. خط، حساب، مهندسی، نجوم، اقتصاد، ادبیات و صدها چیز دیگر که به هر طریقی گوشه ای از آن به بین النهرین باستان متصل می شد بدون اینکه ردی از ایلام در آن دیده شود.
بین النهرین به تمام این افتخارات خود می بالید و هرگز از تأکید بر آنها در سنگ نگاره ها و نبشته هایش خسته نشد اما تمدن ایلام ساکت و مرموز تا ابد رازهای خود را برملا نکرد. حتی یکی از باستان شناسان مشهور گلایه دارد که ایلامی ها بشدت در صحبت کردن از خود «خسیس» هستند و این خساست را هیچگاه ترک نکردند تا امروز ما به اندازه یک دولت شهر بین النهرینی هم از آنها اطلاعات نداشته باشیم.
تمام کتاب های علمی که درباره تاریخ ایلام نوشته شده به زحمت به تعداد انگشت های دو دست می رسد و همین تعداد هم روی هم به اندازه ترجمه کتیبه های بین النهرین باستان هم نیست. این درحالی است که ایلامی ها همچون بین النهرینی ها کاملا تمدنی نگارنده بودند و خط مخصوص به خودشان را توسعه داده بودند اما اینکه چرا در ثبت باورهای و افکارشان «خست» به خرج می دادند هنوز بر ما پوشیده است.
ایلامی ها چه کردند و چرا تمدن ایلام مهم است؟
اشاره متعدد تمدن های بین النهرینی به ایلام و همچنین آثار بازمانده از آنها نشان می دهد که ایلام واقعا تمدنی بزرگ و تأثیرگذار بوده است. دانشمندان می گویند عیلامیها، یکی از تمدنهای کهن و تاثیرگذار فلات ایران بودند که سهم بسزایی در شکلگیری تمدن ایران و جهان داشتهاند. برخی از مهمترین خدمات آنها عبارتند از:
1. توسعه کشاورزی و شهرنشینی:
سیستمهای آبیاری: عیلامیها سیستمهای آبیاری پیچیدهای را ابداع کردند که به آنها اجازه میداد در مناطق خشک و نیمهخشک زاگرس کشاورزی کنند. این دستاورد، پایه و اساس توسعه کشاورزی در منطقه را فراهم کرد.
شهرهای بزرگ و سازمانیافته: آنها شهرهای بزرگی مانند شوش را بنا کردند که دارای معماری پیچیده و سازماندهی شهری پیشرفتهای بودند. این شهرها مراکز مهم تجاری، فرهنگی و سیاسی بودند.
2. اختراع خط و توسعه سیستم نوشتاری:
خط نیا ایلامی: عیلامیها یکی از اولین مردمانی بودند که سیستم نوشتاری پیچیدهای را ابداع کردند. خط نیا ایلامی یکی از قدیمیترین خطوط نوشتاری جهان است.
تبادل اطلاعات و دانش: اختراع خط، به تبادل اطلاعات، دانش و فرهنگ بین تمدنهای مختلف کمک شایانی کرد.
3. پیشرفتهای هنری و معماری:
هنرهای تزئینی: عیلامیها در زمینه هنرهای تزئینی مانند سفالگری، فلزکاری و سنگتراشی مهارت داشتند. آثار هنری آنها نشاندهنده ذوق هنری بالا و تسلط بر تکنیکهای مختلف است.
معماری پیچیده: بناهای تاریخی عیلامیها مانند زیگوراتها و کاخها، نمونههای بارزی از معماری پیچیده و پیشرفته آن زمان هستند.
4. تأثیر بر تمدنهای دیگر:
روابط تجاری و فرهنگی: عیلامیها با تمدنهای همسایه مانند سومر، اکد، بابل و آشور روابط تجاری و فرهنگی گستردهای داشتند.
تأثیر بر هنر و معماری: سبک هنری و معماری عیلامیها بر تمدنهای دیگر، به ویژه تمدنهای بینالنهرین، تأثیرگذار بوده است.
5. میراث فرهنگی غنی:
آثار باستانی ارزشمند: عیلامیها میراث فرهنگی غنیای از خود به جا گذاشتهاند که شامل آثار باستانی ارزشمند، آثار هنری، متون خطی و بناهای تاریخی است.
هویت ملی ایران: تمدن عیلامی یکی از ریشههای اصلی هویت ملی ایران است و مطالعه آن به درک بهتر تاریخ و فرهنگ ایران کمک میکند.
در مجموع، عیلامیها با ابداع سیستمهای آبیاری، اختراع خط، پیشرفت در هنر و معماری و ایجاد روابط تجاری و فرهنگی گسترده، سهم بسزایی در شکلگیری تمدن ایران و جهان داشتهاند. میراث فرهنگی غنی آنها، همچنان الهامبخش پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و تمدن است.
ایلامی ها چرا ناپدید شدند؟
در سال 645 پیش از میلاد، آشور بانیپال، پادشاه بزرگ آشور به سرزمین ایلام حمله کرد و آخرین پادشاهی مستقل آن را سرنگون کرد. پادشاه آشور به افتخار چنین فتح بزرگی کتیبه ای را نقر کرد که چنین این پیروزی بزرگ را توصیف می کند:
«تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.»
اما واقعیت اینجاست که آشوربانیپال تنها حکومت مستقل ایلام را سرنگون کرده بود و ایلامی ها پس از این شکست بزرگ کماکان به عنوان حکومت های محلی و تابعه برای مادها و هخامنشیان به حیات خود ادامه دادند. تجربه سیاسی ایلامی ها بحدی بود که هیچ حکومتی در ایران نمی توانست آنها را نادیده بگیرد. کوروش بزرگ، بنیانگذار حکومت هخامنشی نیز خود را «پادشاه انشان» می خواند که یکی از القاب بسیار کهن و مهم پادشاهان ایلام بود. دیگر پادشاهان هخامنشی نیز به طور دائم از حضور ایلامی ها در ساختار سیاسی خود یاد می کردند. کشف الواح گلی به خط ایلامی در تخت جمشید و همچنین سنگ نوشته های شاهانه نشان می دهد که ایلامی ها بواسطه تجربه کهن سیاسی خود، ساختار دیوانسالاری دربار هخامنشی را در دست داشتند.
اما با سقوط حکومت هخامنشی کم کم نام ایلامی ها به فراموشی سپرده شد و حتی پیشینه ارزشمند سیاسی و ادبی آنها از یادها رفت. ایرانی ها چه پس از حمله اسکندر مقدونی و اشغال ایران توسط مقدونی ها و یونانی ها و چه پس از حمله اعراب مسلمان، تجربه ای مشابه با ایلامی ها داشتند که به عنوان ستون دیوانسالاری سیاسی بکار گرفته شدند. اما ایرانی های بعد از ایلامی ها به خوبی توانستند در هر دو مرحله از بحران عبور کنند و مجددا سربرآورند اما ایلامی ها هنوز معلوم نیست چه شد که ناپدید شدند.