تفال به حافظ چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳؛ من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم….
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنیای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم
شرح لغت: عاطر: خوشبو/ طایر قدس: پرنده بهشتی.
تفسیر عرفانی:
۱- در انتظار دیدار و وصال کسی یا چیزی یا مقامی و ثروتی هستید. بهترین یار و یاور شما خداوند میباشد. پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و ضمن دعا، نذر خود را ادا کنید که گشایش بسیار خواهد بود.
۲- انشاءالله این نیت شما هر چه زودتر برآورده میشود. به شما مژده میدهم که مدتی نه چندان دور این نیت عملی میگردد و جای نگرانی باقی نمیگذارد.
تعبیر غزل:
انسانی متواضع و افتاده حال هستی و نیتی پاک داری، از این رو مورد توجه همگان قرار میگیری. قصد سفری داری که خیر تو در آن است، پس تردید نکن. موقعیتی خوب خواهی یافت و شهرتی که تو را نزد همگان عزیز خواهد کرد. اما شرط رسیدن به آن تلاش و کوشش است.