تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

شریک عاطفی «جور» با ما چه کسی است؟

تک فان-وقتی به یک شریک عاطفی «جور» فکر می‌کنید، چه نوع آدمی به ذهن‌تان می‌آید؟ شاید کسی به ذهن‌تان می‌رسد که سبک زندگی  شما را درک می‌کند یا شخصی که حس شوخی‌طبعی عالی شما را تحسین می‌کند. امکان دارد جذب آدم‌هایی می‌شوید که علایق و سرگرمی‌های مشابه با شما دارند یا کسانی که شیوه‌های ارتباطی‌شان برای شما قابل درک است.

به گزارش تک فان، درحالیکه این ویژگی‌ها می‌توانند در میزان «سازگاری» افراد اثر داشته باشند، اما آیا حقیقتاً در میزان سازگاری شما با شریک عاطفی‌تان در یک رابطه عاشقانه کدام ویژگی مهمتر است؟

برطبق یک مطالعه که اخیراً انجام شده و نتایج آن در نشریه Personality and Social Psychology Bulletin منتشر شده است، این عوامل، با اینکه اهمیت دارند، برای سازگاری دو نفر ضرورت ندارند. درعوض، محققان پیشنهاد می‌دهند که ارزش‌های فردی – یعنی همان اصولی که در زندگی ما را هدایت می‌کنند – بنیان سازگاری حقیقی هستند. و در میان همه این موارد، یک ارزش از همه مهم‌تر است: ارزش خود-تعالی.

در این مقاله می‌خواهیم توضیح دهید که این ارزش چیست و چرا اصلی‌ترین ارزشی است که بیانگر میزان سازگاری و جور بودن شما با فرد دیگری است.

نقش ارزش خود-تعادلی در روابط

ارزش خود-تعالی یا فرارفتن از خود، ارزشی است که به ما انگیزه می‌دهد تا به نفع دیگران عمل کنیم و از نیازهای خودمان فراتر برویم. یک مطالعه که اخیراً انجام شده است، نشان می‌دهد که تأیید ارزش خود-تعالی به شکلی قوی و پیوسته با افزایش کیفیت روابط عاشقانه مرتبط است. ارزش خود-تعادلی در مرکز خود از دو اصل بزرگ تشکیل شده است:

جهانشمول‌گرایی: این ارزش‌ها شامل نگرانی برای دیگران، احترام به طبیعت و تحمل تفاوت‌ها است. افرادی که جهانشمول‌گرایی برایشان الویت دارد، برای رفاه جامعه به مثابه یک کلیت و همینطور محیط زیست اهمیت زیادی قائل هستند. در یک رابطه عاشقانه، این ارزش ممکن است در قالب نگرانی‌های مشترک برای مسائل اجتماعی، متعهد بودن به سبک زندگی پایدار یا احترام عمیق برای نقطه‌نظرات و پیشینه افراد مختلف، خودش را نشان دهد.

نیکوکاری:نیکوکاری ارزش‌هایی مثل وابستگی، مراقبت و فروتنی را بازتاب می‌دهد که روی منفعت رساندن به افرادی متمرکز است که در نزدیکی ما زندگی می‌کنند؛ مثل اعضای خانواده، دوستان و شرکای عاطفی. در یک رابطه عاشقانه، نیکوکاری ممکن است مثل این باشد که نیازها شریک عاطفی‌تان را به نیازهای خودتان ترجیح بدهید، وقتی اوقات سختی را سپری می‌کند به او پیشنهاد حمایت عاطفی بدهید و برای حفظ رابطه‌تان ایثار کنید.

این دو در ترکیب با هم، ارزش‌های خود-تعالی را در قالب حمایت، پذیرش و همدلی عمیق در قبال یکدیگر نشان می‌دهد. وقتی هر دو شریک عاطفی به این ارزش‌ها متعهد باشند، بیش‌تر احتمال دارد که درگیری‌ها و اختلاف‌نظرهایشان را به مثابه نبردی که باید یک برنده داشته باشند، نبیند، بلکه به مثابه فرصت‌هایی برای رشد در کنار  هم– شانه به شانه هم – ببینند.

اما وقتی که این ارزش‌ها بین دو نفر مشترک نباشند، می‌توانند به عدم تطابق و تجانس دو نفر منجر شوند. اگر طرفین فاقد آن همدلی و اشتیاق لازم برای دیدن امور از زاویه نگاه یکدیگر باشند، احساس می‌کنند که در آن رابطه مورد حمایت نیستند و درک نمی‌شوند. این عدم تطابق‌های کوچک در گذر زمان روی هم انباشت و توده می‌شوند و حس بنیانی عدم پیوند بین دو نفر را ایجاد می‌کنند.

چرا خودکامگی قاتل رابطه است؟

محققان دریافته‌اند که ارزش‌های فردی – درست مثل یین و یانگ – همتایان دوگانه دارند. همتای تاریک ارزش خود-تعالی، خود-ارتقایی است. همانطور که از اسمش برداشت می‌شود، ارزش خود-ارتقایی، به معنای متمرکز شدن روی موفقیت‌ها و قدرت‌های فردی است که باعث می‌شود این ارزش دقیقاً آنتی-تز ارزش خود-تعالی شود.

تعجبی ندارد که مطالعه تازه دریافته است که خود-ارتقایی اثرات ناچیزی روی کیفیت رابطه دارد. درحالیکه خود-تعالی باعث تقویت رابطه می‌شود، ارزش خود-ارتقایی بسیار ضعیف عمل می‌کند و هیچ منفعت قابل توجهی برای رابطه ندارد.

ممکن است که فکر کنید که کارهای شریک عاطفی‌تان خیلی مضرتر از ارزش‌گذاری شما برای علایق یا جاه‌طلبی‌های فردی است. اما با اینکه خود-ارتقایی اثرات خنثی روی کیفیت رابطه دارد، مهم است این حقیقت که ارزش خود-تعادلی اثرات مثبتی روی رابطه دارد را فراموش نکنیم. مهم است تشخیص بدهید که برای چه چیزهایی ارزش قائل هستید، زیرا فقدان ارزش خود-تعادلی می‌تواند به چالش‌های چشمگیر در رابطه منجر شود.

چرا شرکای عاطفی باید ارزش‌ خود-تعالی را با هم به اشتراک بگذارند

این داستان را تصور کنید:

شریک عاطفی‌تان حقیقتاً علاقه دارد که آخر هفته را با شما سپری کند و کاری کنید که هر دو با هم لذت ببرید. اما، شما بیش‌تر دوست دارد که آخر هفته‌تان را روی یک پروژه شخصی تمرکز کنید. با اینکه دو میل متفاوت دارید، ممکن است به این نتیجه برسید که هر دو نفرتان همزمان دارید به یک چیز فکر می‌کنید: «چقدر می‌تواند خودخواه باشد؟» چرا نمی‌تواند خودش را جای من بگذارد؟»

ممکن است استدلال کنید که شریک عاطفی‌تان به این علت خودخواه است که نیاز شما به متمرکز ماندن روی چیزی که برایتان ارزشمند است را نادیده می‌گیرد. در عوض، شریک عاطفی‌تان شما را به دلیل اینکه میل او به وقت‌گذرانی و خوش‌گذرانی را نادیده می‌گیرید، خودخواه بداند.

نویسندگان مطالعه می‌گویند:

«وقتی افراد در روابط‌شان به مشکل می‌خورند، خیلی راحت می‌توانند تقصیر را به گردن دیگری بیندازند.» در این موقعیت‌ها، مهم نیست که در سایر حوزه‌ها با هم همخوانی داشته باشید، همچنان ممکن است به دلیل تفاوت در ارزش خود-تعالی به بن‌بست بخورید. حتی اگر جفت‌تان هوش اجتماعی بالایی داشته باشید و قادر باشید درباره تفاوت‌هایتان آرام و مؤثر با هم بحث کنید، باز هم لزوماً مسائل‌تان حل نمی‌شود. مشکل قطع پیوند عاطفی یا ناهمخوان بودن علایق‌تان نیست، مشکل تقابل ارزش‌هایتان است.

 در اینجا تفاوت بین ارزش خود-تعالی و خود-ارتقائی است که بالا می‌آید. یکی از شرکای عاطفی بیش‌تر روی رفاه جمعی و خود رابطه متمرکز است و دیگری نگران موفقیت‌ها و اهداف فردی است.

اگر هر دو شریک عاطفی برای ارزش خود-تعالی ارزش قائل بودند، ممکن بود که به موقعیت به شکلی متفاوت نگاه کنند: یکی ممکن بود که یک پروژه شخصی جور کند که آن آخر هفته در کنار شریک عاطفی‌اش بماند و هر دو روی کارهای شخصی‌شان متمرکز باشند.  یا دیگری ممکن بود که یک آخر هفته را قربانی کند و یک روز را با شریک عاطفی‌اش سپری کند و پروژه را بگذارد برای روز بعد.

به جای اینکه از منظر خودخواهی به مسائل نگاه کنند، اهمیت توجه به ارزش‌های دیگری را درک می‌کردند؛ آن‌ها از دیدگاه خود فراتر می‌روند تا نظرات دیگران را مد نظر قرار بدهند.

ارزش قائل شدن برای خود-تعالی، یعنی ارزش قائل شدن برای شریک عاطفی و در امتداد آن، ارزش قائل شدن برای رابطه. یعنی درک کنید که ایثارگری‌ها و سازگاری‌های کوچک اثرات بسیار بلندمدتی روی کیفیت رابطه دارند که ارضاء امیال آنی نمی‌تواند چنین اثری داشته باشد.

اگر یکی یا هر دو نفرتان برای این ارزش اهمیتی قائل نباشید یا آن را قبول نداشته باشید، رابطه شما نمی‌تواند سازگار و جور باشد.

 

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!