تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

10 تا از حماسی ترین فیلم های وسترن تاریخ سینما

۱۰- How the West Was Won (1962)

یکی از بزرگ‌ترین و جاه‌طلبانه‌ترین فیلم‌هایی که تا به حال ساخته شده است، چگونه غرب تسخیر شد، استعداد ده‌ها نفر از بزرگ‌ترین نام‌های هالیوود را در خود داشته و سه فیلمساز بزرگ ژانر وسترن: جان فورد، هنری هاتاوی و جورج مارشال مدیریت آن را بر عهده داشتند. با روایت در طول پنج فصل که به بررسی ظهور و سقوط غرب وحشی در طول دهه ۱۸۰۰ می‌پردازد، این فیلم جنگ داخلی آمریکا، ساخت خطوط راه آهن، و فصل پایانی عصر قانون شکنان و ششلول بندها را پوشش می‌دهد.

با وجود بازیگرانی مانند جان وین، جیمی استوارت، هنری فوندا، گریگوری پک و الی والاش که تنها برخی از ستاره‌های این فیلم را تشکیل می‌دهند، چگونه غرب تسخیر شد، نمایشی بی‌وقفه از نمادهای ژانر وسترن است. زمان روایت ۱۶۴ دقیقه‌ای آن مملو از شاهکارهای بصری خیره‌کننده است، جایی که مجموعه وسیعی از شخصیت‌های داستان هر جنبه‌ای از زندگی در سرحدات آمریکا را بررسی می‌کنند. باشکوه و فراموش نشدنی، تنها عظمت چگونه غرب تسخیر شد آن را تبدیل به فیلمی می کند که باید دید، در حالی که توانایی آن در پوشش زوایای متعددی از داستان سرایی در ژانر وسترن، باعث شده که پس از گذشت شش دهه از اکران اولیه اش، این فیلم همچنان یک شاهکار واقعا حیرت انگیز باقی بماند.

۹- Duck, You Sucker! (1971)

سرت را بدزد، احمق! یا یک مشت دینامیت ساخته سرجیو لئونه ممکن است بهترین وسترن او نباشد، اما همچنان به عنوان یک دستاورد عظیم و باشکوه در کارنامه هنری این کارگردان مشهور ژانر وسترن شناخته می شود که در بحبوحه شروع انقلاب مکزیک روایت می شود. پس از یک برخورد تصادفی، یک کارگر بیکار خشن مکزیکی و یک انقلابی جمهوری‌خواه ایرلندی با هم متحد می‌شوند تا نقشه سرقت از بانک را طراحی کنند. این دو با قیام علیه دولت در جریان این سرقت، به قهرمانان غیرمنتظره و تصادفی انقلاب تبدیل می شوند.

در بیش از ۱۵۷ دقیقه روایت خود، سرت را بدزد، احمق! قدرتی روایی را به رخ می کشد که برچسب “حماسی” را به طرز باورنکردنی به خوبی می پذیرد. جیمز کابرن و راد استایگر کشش متقابل فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کنند، در حالی که تسلط لئونه در داستان‌گویی در چنین مقیاسی کاملاً به نمایش گذاشته می‌شود. این فیلم با یک اکران پیچیده روبرو شد اما به عنوان یک اثر کلاسیک در این ژانر شناخته می شود، وسترنی که با نمایش شجاعت افسونگرانه، بزرگی، و مدیریت کنایه آمیز و در عین حال روشنگرانه چندین مولفه سیاسی تعریف می شود.

۸- Giant (1956)

غول با مدت زمان ۲۰۱ دقیقه و روایتی عظیم که چندین دهه را در بر می گیرد، چیزی فراتر از عنوان خود بوده و به عنوان یکی از حماسه‌های بزرگ هالیوود در هر ژانری از دهه ۱۹۵۰ تاکنون شناخته می‌شود. بیک بندیکت (راک هادسون) مزرعه دار تگزاسی با عشق جدیدش، لزلی لینتون (الیزابت تیلور) زیبا از ساحل شرقی به خانه بازمی گردد. با این حال، او به زودی یک تحسینگر دیگر را در قالب یک کارگر مزرعه جاه طلب، جت رینک (جیمز دین) به دست می آورد. تنش هایی بین این دو مرد به وجود می آید که زندگی همه افراد درگیر را تغییر می دهد.

سه ستاره نمادین، این فیلم را به عظمت خاص و متمایزی آغشته می کنند. با گستره روایی قدرتمند، نمایش باشکوه دشت های تگزاس، و وزن شماتیک مفاهیم نژادپرستی، حقوق و قدرت، فیلم غول به عنوان حماسه ای باشکوه در همه جبهه ها شما را حیرت زده می کند. همچنین این فیلم آخرین فیلم در کارنامه حرفه ای جیمز دین است، واقعیتی که بدون شک به جایگاه افسانه ای فیلم کمک کرده است.

۷- Dances with Wolves (1990)

یک کلاسیک احیاکننده برای سینمای وسترن در دهه ۱۹۹۰، با گرگ ها می رقصد بر استعدادهای کوین کاستنر هم در جلو و هم در پشت دوربین تکیه می کند تا یک درام حماسی هیجان انگیز، حتی اگر تا حدودی دمده شده باشد، را خلق کند.در این فیلم وسترن باشکوه، کاستنر نقش یک سرباز جنگ داخلی را بازی می کند که به یک پاسگاه در مرز اعزام می شود، جایی که با قبیله لاکوتا دوست می شود. وقتی سربازان اتحادیه به منطقه می رسند، وفاداری تازه بدست آمده او منجر به یک تراژدی می شود.

بزرگ ترین نقاط قوت با گرگ ها می رقصد بسیار واضح هستند، فیلمی که از عظمت قابل توجه طبیعت آمریکا استفاده می‌کند و در عین حال داستانی عمیقاً قدرتمند از فرهنگ و رفاقت را ارائه می‌دهد. کاستنر برای این فیلم برنده اسکار بهترین کارگردانی شد در حالی که این فیلم اولین کارگردانی او بود، اگر چه این فیلم جایزه بهترین فیلم سال را نیز کسب کرده و در مجموع در ۱۲ بخش نامزدی، ۷ جایزه را به خود اختصاص داد.

۶- The Big Country (1958)

با نام بامسمایش، کشور بزرگ یک درام حیرت انگیز است که مانند بسیاری از وسترن های حماسی آمریکا، ششلول بندها و قانون شکنان را با یک درام خانوادگی وسیع و نزاع‌های جذاب بر سر منابع جایگزین می‌کند. این فیلم عمدتاً بر روی جیمز مک‌کی (گرگوری پک)، ناخدای ثروتمندی تمرکز می‌کند که برای زندگی با نامزدش به آمریکا بازگشته است، اما خودش را در دعواهای خانوادگی بر سر حقوق آب مورد نیاز گله گاوهایشان گرفتار می بیند. از آنجایی که رقبای خانواده‌اش، خانواده فتنه گر و آب زیرکاه هاناسی، تلاش می‌کنند خشونت را شعله‌ور کنند، مک‌کی ترجیح می‌دهد از منطق استفاده کند، رویکردی که با مخالفت خانواده درمانده اش مواجه می شود.

یکی از عناصر جذاب فیلم، به ویژه با توجه به جایگاه آن به عنوان یک وسترن، بی توجهی کامل آن به تأثیر خشونت است. با انجام این کار، این فیلم از مفاهیم معاصر مردانگی و قهرمانی نیز دور می‌شود، اما این کار را بدون هیچ گونه بوی ساده لوحی یا نامردی انجام می‌دهد. کشور بزرگ که با یک موسیقی متن هیجان انگیز و یک نمایش بصری خیره کننده همراه شده است، یک حماسه منحصر به فرد فریبنده از آرمان های جذاب و قدرت روایی است.

۵- The Revenant (2015)

در داستان سرایی، انتقام یک کاتالیزور عاطفی قدرتمند است که سطح قابل توجهی از سرمایه گذاری را از مخاطب به دست می آورد. فیلم‌های وسترن از آن به‌عنوان یک مضمون بسیار معمول استفاده کرده‌اند، اما تعداد کمی از آن‌ها در مقیاسی مانند از مرگ بازگشته این کار را انجام داده‌اند. این فیلم که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است، داستان تله گذار به شدت مجروح شده ای به نام هیو گلس (لئوناردو دی کاپریو) را دنبال می کند که در حال تعقیب همکاری است که پسرش را به قتل رسانده، و در این میان از یک طبیعت وحشی یخ زده و بیرحم جان سالم به در می برد.

در حالی که به طرز چشمگیری زیباست، محیط زمستانی از مرگ بازگشته از طریق تصاویر خیره کننده ای که عظمت فریبنده فیلم را برجسته می کند، یک بیرحمی بی حد و مرز و باورنکردنی را به تصویر می کشد. The Revenant که با بازی های عالی و داستانی خشن و در عین حال سرشار از پاداش بقا و انتقام تقویت می‌شود، یکی از بهترین وسترن‌های قرن بیست و یکم است و یکی از تکان دهنده ترین فیلم های حماسی است که مخاطبان در دهه های اخیر دیده‌اند.

۴- Django Unchained (2012)

به عنوان اولین حمله واقعی کوئنتین تارانتینو به سینمای وسترن، جنگوی آزاد شده شاید یک فیلم حماسی متفاوت در ژانر وسترن باشد، با مهارت کارگردان در طنزی نیشدار و خشونت فراوانی که توجه را از عظمت فیلم منحرف می‌کند. این فیلم داستان برده‌ای را روایت می‌کند که توسط یک جایزه بگیر آلمانی آزاد می‌شود، زیرا که می‌خواهد از دانش او برای ردیابی افراد تحت تعقیب بیشتر استفاده کند. در عوض، مرد آلمانی موافقت می کند که به جنگو (جمی فاکس) کمک کند تا همسرش را از دست یک مزرعه دار بی رحم نجات دهد.

زمان روایت ۱۶۵ دقیقه‌ای به سرعت پیش می رود، در حالی که Django Unchained از یک سکانس باشکوه به سکانس بعدی می رود و لحظات کمدی را با تعلیق و خشونت به شکل بی نقصی متعادل می‌کند. این روایت جذاب علاوه بر سرگرم‌کننده بودن، واقعاً به‌عنوان نقدی سوزان، هرچند طنزآمیز، بر برده‌داری و نژادپرستی، به شدت تفکربرانگیز است. برخی از سبک های کارگردانی خاص و عجیب‌تر تارانتینو ممکن است ویژگی‌های حماسی سنتی فیلم را تحت الشعاع قرار دهد، اما جنگوی آزاد شده همچنان یک اودیسه پر شور از عشق و انتقام است.

۳- The Searchers (1956)

جان وین بدون شک بزرگترین قهرمان وسترن سنتی آمریکاست. در حالی که به خاطر باز تصویرسازی های مداومش از شخصیت‌های اخلاق‌گرا، منصف و عادل شهرت داشت، برخی از بهترین آثار وین در به تصویر کشیدن شخصیت‌های مبهم و با اخلاق خنثی بود. جویندگان بدون شک بهترین و ماندگارترین فیلم اوست، فیلمی در مورد ایتان ادواردز کهنه سرباز جنگ داخلی که قصد دارد خواهرزاده خود را که توسط یک قبیله بومی آمریکایی ربوده شده است، به خانه بازگرداند.

علیرغم اینکه روایت فیلم تنها دو ساعت طول می کشد، جویندگان هاله ای از عظمت بسیار عمیق را در خود دارد، با جلوه های بصری خیره کننده و جذابش که با تم ها و شخصیت های تاریک و آزار دهنده تکمیل می شود. پس از کمی تأمل، متوجه می شوید که شگفت‌انگیز است که جان فورد چنین داستان عظیم و سنگین، چنین تجربه تماشایی بی‌نظیری را در چنین مدت زمان کوتاهی روایت کرده است. جویندگان هرگز احساس بیش از حد کشیده شدن ندارد، بلکه حضوری سنگین و غرق کننده دارد و همچنان بزرگترین فیلم حماسی وسترن است که سینمای آمریکا تا به حال تولید کرده است.

۲- Once Upon a Time in the West (1968)

داستان باشکوهی از طمع، قتل، انتقام و فریب سیاسی، روزی روزگاری در غرب شاید نماد واقعی وسترن حماسی باشد. تمرکز اصلی این فیلم وسترن بر یکی از بهترین قهرمانان زن ژانر وسترن، جیل مک‌بین (کلودیا کاردیناله) است، روسپی سابقی که به خانه شوهر جدیدش می‌رسد و متوجه می‌شود که او به دستور یک سرمایه‌دار راه‌آهن کشته شده است. هنگامی که سرسپردۀ سادیستی این سرمایه دار به سراغ این زن بیوه می آید، جیل با مردی که به ناحق به عنوان قاتل شوهرش معرفی شده و یک هفت تیرکش مرموز و هارمونیکا زن متحد می شود.

تک تک عناصر فیلم با حس شکوه و عظمت آغشته شده است. داستان فیلم چند لایه بوده و چندین شخصیت مختلف را به شکلی عمیق بررسی می کند. لوکیشن ها بدون فشار بیش از حد به روایت، حیرت انگیز هستند، و کشش احساسی ایجاد شده توسط تصاویر و موسیقی متن مسحور کننده انیو موریکونه، به همان اندازه که مقاومت‌ناپذیر است، قدرتمند نیز هست. همه اینها باعث می شود روزی روزگاری در غرب به یکی از خیره کننده ترین و قدرتمندترین نمایش ها در تاریخ ژانر وسترن تبدیل شود.

۱- The Good, the Bad and the Ugly (1966)

از یک شاهکار وسترن اسپاگتی سرجیو لئونه تا شاهکار دیگر، خوب، بد و زشت به عنوان بهترین فیلم وسترن ساخته شده در سراسر جهان شناخته می شود. علیرغم زمان نمایش ۱۶۱ دقیقه‌ای و صحنه‌های خیره‌کننده، روایت فیلم نسبتاً محدود و متمرکز باقی می‌ماند، روایت آتش‌بس پرتنش بین دو هفت تیرکش که در جستجوی کیفی از طلای متعلق به نیروهای کنفدراسیون هستند در حالی که یک مزدور سادیستی که او نیز به دنبال این گنج است، آن ها را دنبال می کند.

از بازی ها و موسیقی متن گرفته تا رویارویی انتهای فیلم و استفاده جذاب از جنگ داخلی، همه عناصر در خوب، بد و زشت با هم ترکیب می شوند تا آن را به یک حماسه هیجان انگیز تبدیل کنند. با این حال، پرداخته ماهرانه کمدی و حس خشن اما هنرمندانه این فیلم نیز در کیفیت و جایگاه رفیع این فیلم موثر بوده است. نتیجه نه تنها یک کلاسیک ماندگار از سینمای وسترن بلکه یکی از بهترین فیلم های تمام دوران است.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!