تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

با مقاومت بچه‌ها برای رفتن به مدرسه چه می‌توان کرد؟

باتوجه‌به بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی جدید، شاهد بعضی رفتارهای اجتنابی و ناسازگارانه بچه‌ها در رفتن به مدرسه هستیم. البته این رفتار بیشتر در بچه‌هایی که برای اولین‌بار وارد مدرسه می‌شوند دیده می‌شود. اما این‌گونه رفتارها گاهی در مواجهه بچه‌های بزرگ‌تر و باسابقه حضور در مدرسه نیز دیده می‌شود.

راضیه فضلعلی دستجردی، روان‌شناس بالینی

پذیرش احساسات دانش‌آموزان

راضیه فضلعلی دستجردی، روان‌شناس بالینی درمورد علل اجتناب بعضی بچه‌ها از رفتن به مدرسه می‌گوید: اگر امتناع از مدرسه با اضطراب یا افسردگی مرتبط باشد، ممکن است کودکان به حمایت بیشتری برای شناخت علت مشکل و برخورداری از سلامت روان نیاز داشته باشند. سعی کنید احساسات مختلف کودکان را در مورد رفتن به مدرسه بپذیرید و به آنها بگویید که در مورد احساسات خود نسبت به درس‌خواندن و رفتن به مدرسه با شما صحبت کنند. درست است شما انتظار دارید آنها به مدرسه بروند. ولی این موضوع نباید مانع از پذیرش احساسات آنها شود.

تشدید اضطراب و پرخاشگری

بچه‌هایی که از رفتن به مدرسه و ملحق شدن به همسالان و معلم و مادر مدرسه اجتناب می‌کنند و احساس خشم و اضطراب بالایی را تجربه می‌کنند معمولاً اصرار زیادی دارند به مدرسه نروند و اگر برای رفتن به مدرسه به‌عنوان یک فعالیت سودمند یا اجباری به او اصرار کنیم تنها وضعیت اضطراب و پرخاشگری تشدید می‌شود.

در واقع اجبار و اصرار به فعالیت راهگشا نخواهد بود و احساس درک‌نشدن را به بچه‌ها منتقل می‌کند. البته این به آن معنا نیست که برای کاهش اجتناب و آشوب هیجانی فرزندمان از رفتن به مدرسه صرف‌نظر کنیم.

شناخت ریشه‌های هیجانی مشکل دانش‌آموزان

به گفته این روان‌شناس، اجتناب، پرخاشگری و حتی گوشه‌گیری از رفتن به مدرسه ریشه هیجانی و نیاز به بررسی دارد. شرم از قرارگرفتن در کنار افراد ناآشنا، احساس خود کمتر بینی و کم ارزشی، اضطراب از شرایط جدید و غیرقابل‌پیش‌بینی و همچنین احساس ناکافی بودن و نداشتن اعتمادبه‌نفس می‌تواند ریشه‌های هیجانی این رفتار در مواجهه با مدرسه باشد.

به‌عنوان والد در چنین شرایطی ابتدا باید این آگاهی را داشته باشیم که چنین رفتاری ریشه‌های هیجانی دارد پس از اصرار صرف برای رفتن به مدرسه به‌عنوان یک وظیفه و انتقال سرزنش و احساس ضعف و بی‌مسئولیتی در فرزندان خودداری کنید.

تشدید آشفتگی‌های هیجانی

دستجردی می‌گوید: توجه داشته باشیم چنین رفتار مقابله‌ای با فرزندان آشفتگی هیجانی را بیشتر می‌کند و مقاومت بچه‌ها را بیشتر خواهد کرد. مسأله درستی رفتن به مدرسه و وظیفه آن را در درون خودمان تعدیل کنیم؛ چون رفتار اجتناب از مدرسه دقیقاً برخلاف رفتارهای درست در نظر گرفته شده و اجتماعی است.

در واقع گام اول برای نزدیک‌شدن به جهان درونی بچه‌ها و ریشه‌های هیجانی آن لازم است با چالش‌پذیرش یک رفتار ناکام‌کننده و نادرست از نظر موقعیت و زمان با فرزندانمان روبه‌رو شویم.

ایجاد فضای گفت‌وگو بدون پرخاشگری

به گفته این روان‌شناس، تعدیل احساس خشم و ناکامی ناشی از رفتار مقاومتی و اجتنابی فرزندان فضای گفت‌وگو بدون پرخاشگری و بدون سرزنش را فراهم می‌کند. در جریان چنین گفت‌وگویی با فرزندان، آنها موفق می‌شوند که احساسات خود را ابراز و در مقابل از شما احساس همدلی و درک‌شدن دریافت کنند.

شنونده بودن و پیگیری درست برای شناخت ریشه‌های هیجانی و ایجاد چنین بستری برای ابراز باعث احساس اعتبار هیجانی و امنیت در فرزندان می‌شود و تا حدود زیادی اضطراب کاهش پیدا می‌کند.

ممکن است این فرآیند مدت زمانی طول بکشد؛ بنابراین نیاز است صبور باشیم. البته شاید بتوانیم برای بعضی موضوعاتی که سبب‌ساز رفتار اجتنابی در فرزندانمان است با همراهی خودشان راه‌حل‌های مناسبی پیدا کنیم. در تعدیل شرایط، پیگیری و یافتن راه‌حل‌ها با فرزندتان همراه شوید و او را در افکار خود یا مشاور با مدرسه شریک کنید.

ضرورت هم‌فکری با فرزندان

هم‌فکری باعث بهبود اعتمادبه‌نفس در بچه‌ها می‌شود؛ حتی اگر در این هم‌فکری فرزندتان قوی عمل نکند و تنها کسی که راه‌حل را می‌یابد شما باشید. این نوع حضور و همراهی با فرزندان احساس حمایت و امنیت در مواجهه با موضوعات اضطرابی را در بچه‌ها بالا می‌برد و آنها را مسلح به یک توانایی در مواجهه با یک موضوع اضطراب‌برانگیز می‌کند.

توجه به دیگر عملکردهای کودک

این روان‌شناس می‌گوید: درصورتی‌که علائم فرزندتان از اجتناب و پرخاشگری و اضطراب و بی‌قراری موجب اختلال جدی در عملکرد روزانه او می‌شود؛ برای مثال از شب قبل از رفتن به مدرسه تپش قلب می‌گیرد و کف دستش عرق می‌کند و در نهایت هم به مدرسه نمی‌رود و همه روز غمگین و گوشه‌گیر است. یا رفتار پرخاشگرانه درباره خودش و دیگران یا حتی نسبت به اشیا وسایل دارد، حتماً برای کاهش آشفتگی و بهبودی بیشتر او به یک متخصص یا روان‌شناس مراجعه کنید.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!