تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

نقد فیلم Slingshot – یک فیلم مُهیج استاندارد

ناگهان از خوابی چند ماهه بیدار می‌شوید و به دلیل مصرف داروهای قوی بی‌هوش کننده که ماه‌ها شما را به خواب فرو برده‌اند، گیج هستید، یک مه عظیم بر ذهن‌تان حکمرانی می‌کند، قوه داوری‌تان هم تأثیر پذیرفته و ضعیف است. حال در چنین وضعیتی می‌بایست تصمیم‌های مهمی هم بگیرید، مثل سرنوشت یک فضاپیما و امیدهایی که بشریت با آن در عمق فضا حمل می‌کند. این خلاصه‌ای است از وضعیت بغرنج سرنشین‌های فضاپیمای ادیسه در فیلم Slingshot. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا نگاهی عمیق‌تر به این فیلم بیاندازیم.

در نوامبر سال ۲۰۲۱ اعلام شد که میکل هوفستروم، کارگردان سوئدی شاغل در هالیوود قرار است یک فیلمنامه به نویسندگی اسکات آر دیویس و ناتان پارکر را به روی پرده سینما ببرد. بازیگران مطرحی چون کیسی افلک، لارنس فیشبرن و امیلی بیچم نیز در آن حضور پیدا خواهند کرد. کمی بعد فیلمبرداری‌اش انجام شد اما پس از آن سکوت خبری حدود دو سال پیرامون این فیلم وجود داشت. نهایتاً در آگوست سال ۲۰۲۴ شاهد عرضه‌ی Slingshot در تئاترها و سینماهای متعددی در سراسر جهان بودیم. فروش البته آنقدرها چنگی به دل نزد و کمبود توجه از سوی بینندگان راضی کننده نبود.

ادیسه‌ای سرشار از پارانویا

ادیسه ۱، بستری‌ست که در ان سلامت روان شخصیت‌ها عمیقاً به چالش کشیده می‌شود

منابع آبی زمین به دلیل استفاده نامناسب و بی‌رویه از زیست‌بوم‌ها در خطر هستند، اما دانشمندان می‌دانند که یکی از قمرهای سیاره زحل به نام تایتان اتمسفری مشابه به زمین دارد و مایعات ارزشمندی مثل متان در آن یافت می‌شود؛ شاید بتوان از این منابع بهره برد. فضاپیمای عظیم ادیسه ۱ با سرنشین‌های مشتاقی مثل جان، نش و کاپیتان فرانک راهی سفری طولانی می‌شود تا به جمع‌آوری و تحقیق درباره‌ی تایتان بپردازند.

از آنجا که احتمالاً این سفر سال‌ها به طول خواهد انجامید، از پروسه‌ی خواب زمستانی برای کنترل وضعیت جسمانی سرنشین‌ها استفاده می‌شود. آن‌ها هر سه ماه یک‌بار از خواب بیدار می‌شوند تا وضعیت فضاپیما را چک کنند و با زمین ارتباط برقرار کنند. با این حال، همه چیز آنطور که پیش‌بینی شده، پیش نمی‌رود و داروهایی که برای بی‌هوشی در مدت خواب زمستانی استفاده می‌شود اثرات فرعی بسیار سنگینی دارند. تمام شخصیت‌های داستان به مرور احساس گیجی می‌کنند، توهم می‌زنند، خاطرات‌شان دچار اختلال می‌شود و مهمتر از همه درگیر بدبینی و پارانویا می‌شوند. زمانی که فضاپیما به سیاره مشتری می‌رسد، این اثرات موجب عواقب و واکنش‌هایی غیرمنتظره می‌شود که نقاط عطف مهمی برای داستان فیلم می‌سازد.

نام فیلم یعنی Slingshot، توسط شخصیت فرانک با بازی لارنس فیشبرن، توضیح داده می‌شود؛ مهمترین نقطه‌ی سفر ادیسه ۱، زمانی‌ست که وارد مدار گرانش سیاره‌ی مشتری خواهد شد. آن‌ها می‌بایست از این قدرت گرانش بهره‌ی کافی ببرند تا شتاب فضاپیما چندین برابر بشود و سریع‌تر به مقصد نزدیک بشوند. با این حال، همانطور که گفته شد، هر چه می‌گذرد تنش، بدبینی و پارانویا در میان سرنشین‌ها افزایش می‌یابد. نش نسبت به سلامت کلی فضاپیما مشکوک می‌شود و برای نجات زندگی‌اش می‌خواهد که مأموریت را کنسل کرده و به زمین بازگردند. همین مقدمه‌ای می‌شود بر درگیری‌هایی که بین شخصیت‌ها بوجود می‌آید.

البته که قضایا صرفاً به همین ختم نمی‌شود، شخصیت اصلی داستان یعنی جان به مرور به خاطرات خودش هم مشکوک می‌شود. او که عاشق فردی به نام زویی مورگان است، مدام بین گذشته و حال در حال غوطه خوردن می‌باشد؛ اثرات خواب زمستانی تا حدی‌ست که او نام زویی را فراموش می‌کند یا چندین بار احساس می‌کند که او را در سفینه‌ی ادیسه دیده! هر چه بیشتر با فیلم همراه می‌شویم، بیشتر به درون این شخصیت سفر می‌کنیم و متوجه می‌شویم که فیلم Slingshot در واقع جدال‌های درونی شخصیت جان است.

با این وجود، سوالی پیش می‌آید که هماهنگی تماتیک فیلم را به چالش می‌کشد؛ این داستان، دقیقاً روایت‌گر چه چیزی‌ست؟ امید انسان برای یافتن زیست‌بوم‌هایی خارج از زمین؟ درونیات شخصت جان؟ نمایشی تنش‌زا از پارانویا و اسکیزوفرنی؟ البته که می‌توان تمامی این تم‌ها را در یک اثر به نمایش گذاشت، اما مشکل اینجاست که هیچ پل ارتباطی برای اتصال معنادار آن‌ها وجود ندارد.

استعاره‌ای از سفر ذهنی

فضاپیمای ادیسه ۱، استعاره‌ایست از سفر ذهنی شخصیت جان به پارانویا و اسکیزوفرنی

هر چه بیشتر با شخصیت جان آشنا می‌شویم و وضعیت پر از آشوب روان او بخاطر اثرات داروهای بی‌هوشی را می‌نگریم، بیشتر متوجه می‌شویم که کل داستان استعاره‌ای از سفر ذهنی او به عمق پارانویا و اسکیزوفرنی‌ست! نام فضاپیما ادیسه است و این اصطلاح عموماً به سفرهایی اتلاق می‌شود که در آن دگرگونی‌ها و فراز و نشیب‌های محیرالعقول زیادی رخ می‌دهد. در نگاه اول ادیسه راهی قمر تایتان است، اما هنگامی که وضعیت روانی شخصیت جان را دیدیم، آیا نمی‌توان آن را به عنوان استعاره‌ای از سفر ذهنی او در نظر گرفت؟ سفری که طی آن جان، ذات هویت خودش و سفرش را مورد شک قرار می‌دهد و دست‌آویزی برای باور کردن ندارد.

با بررسی استعاری داستان Slingshot، همراهانش هم نمودی از جنبه‌های خاصی از ذهن جان هستند که باید با آن‌ها روبرو بشود؛ نش، فردی‌ست که منطق و ترس را تجسم می‌بخشد، فرانک در سوی مقابل شخصیتی شجاع و یک رهبر وظیفه‌شناس را نشان می‌دهد، زویی مورگان و خاطراتش هم معبدی‌ست برای تسلی احساسات جان. حال اگر هر کدام آن‌ها را به عنوان جنبه‌ای از ذهن شخصیت اصلی در نظر بگیریم، می‌بینیم که بیش از هر چیز فضاپیمای ادیسه یک مکان برای کاویدن روحیات اوست؛ سفری به عمق ناباوری، شک و گسستگی روان!

این فیلم در به تصویر کشیدن وضعیت روان‌گسیختگی خیلی خوب عمل می‌کند؛ استفاده از تکنیک‌های تعلیق و تنش با وضعیت پر از توهم روان شخصیت‌ها هماهنگی دارد و آن را پررنگ کرده است. همچنین شاید در نیمه‌ی ابتدایی، به‌نظر برسد که فیلم در نشان دادن تصاویری از فضا کم می‌گذارد ولی زمانی که به پایان می‌رسیم می‌توان آن را در راستای وضعیت روانی شخصیت‌ها تحلیل کرد؛ اصلا از کجا معلوم که سفر به فضا از همان ابتدا توهم جان نبوده است؟ با این حال، عدم هماهنگی تماتیک فیلم به چشم می‌آید و هنگامی که به پایان فیلم می‌رسید احساس خواهید کرد که یک‌سری جزئیات هماهنگی ندارد؛ به عبارت دیگر، حفره‌هایی در داستان وجود دارد که حتی با وجود محوری بودن مضمون شک و تردید، نمی‌توان هضم‌شان کرد.

آشوب ذهنی، آشوب ساختاری

بلبشوی افراطی ملموس است و به ساختار فیلم ضربه زده است

همانطور که گفته شد وضعیت روانی اسکیزوفرنی و پارانوید از نکاتی‌ست که فیلم Slingshot تلاش زیادی در به تصویر کشیدن آن می‌کند و در این کار هم موفق بوده است. اما علاوه بر این آشوب ذهنی، یک‌جور آشوب و ناهماهنگی ساختاری هم وجود دارد که شاید به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید. از هر سبکی یک‌ سری المان‌ها در فیلم پیاده سازی شده است، این فیلم با وجود علمی تخیلی بودن، گاه اکشن می‌شود، تعلیق و تنش زیادی دارد، زمانی که به فلش‌بک‌ها رجوع می‌کنیم نمودی از رمنس و ملودراما هم می‌توان در آن یافت. نه اینکه داشتن المان‌های متفاوت چیز بدی باشد، مشکل اینجاست که در این فیلم مدام شاهده دنده عوض کردن هستیم و این باعث ایجاد یک‌جور آشوب ساختاری شده است.

همچنین نویسندگان از تکنیک راوی غیر قابل اطمینان بهره برده‌اند تا پیچش‌های داستانی ایجاد کنند؛ خیلی زود متوجه می‌شویم که اثرات داروها بالکل باعث اختلال در کارکرد ذهن شخصیت جان شده است و اصلاً نمی‌توان به چیزی که می‌بینیم اعتماد کرد! همچنین، باید اشاره کرد که ارجاعات و الهامات مشخصی از آثار بزرگ سبک علمی تخیلی مثل فیلم 2001: A Space Odyssey، Gravity، Alien و حتی Solaris وجود دارد. هوفستروم در کارگردانی خود سعی کرده آنقدرها خودش را محدود نکند و مفهوم اصالت را در محوریت کارش قرار نداده؛ با وجود اینکه چنین عملی خبر از آشنایی کارگردان نسبت به تاریخچه سبک علمی تخیلی و سینما می‌دهد، اما پیاده سازی نه چندان موثر باعث ایجاد یک‌جور بلبشو شده است!

مواردی مثل بازی بازیگران از نکات مثبت فیلم محسوب می‌شود و تمامی شخصیت‌ها به خوبی توسط بازیگران خود ایفای نقش شده‌اند. در این میان کیسی افلک، توانمندی خود را در درک نقش خود به رخ کشیده؛ شخصیت جان به عنوان کسی که یک سفر درونی از فردی مشتاق به علم نجوم تا رسیدن به پارانویا و توهم را طی می‌کند، به خوبی به روی تصویر رفته است. موسیقی‌ها متنوع هستند و می‌توان به دو دسته‌ی تنش‌زا و آرام آن‌ها را تقسیم کرد که بسته به موقعیت‌ها می‌شنویم؛ موسیقی‌های آرام اکثراً مربوط به فلش‌بک‌هایی هستند که رمنس زویی و جان را دنبال می‌کنیم و موسیقی‌های تنش‌زا برای زمانی که شخصیت‌ها به دام توهم و دیوانگی می‌افتند. اتمسفر ایجاد شده با وجود تصاویر کم از فضا، خوب و قابل قبول است و جوی ایجاد کرده که از یک فیلم علمی تخیلی با عنصر سفر به فضا انتظار داریم.

جمع‌بندی

ساختن یک فیلم علمی تخیلی خوب، با وجود جذابیت‌هایی که در خود دارد اما کار آسانی نیست و نیازمند تخیلی غنی و تسلطی خوب بر موضوعات مربوطه می‌باشد؛ در چنین ژانری خطا رفتن و ایجاد حفره داستانی آسان است! فیلم Slingshot به کارگردانی میکل هوفستروم با افزودن عناصری مثل توهم، پارانویا و استفاده از راوی غیر قابل اعتماد، بالکل اعتماد به پلات را زیر سوال می‌برد. دیدن چنین وضعیتی از شک و تردید، جذابیت‌های خود را دارد؛ چرا که در بستری اتمسفریک جریان دارد و معانی استعاری می‌توان از آن استنباط کرد. با این حال، ناهماهنگی تماتیک و ساختاری فیلم احتمالاً از ایجاد تجربه‌ای دلچسب‌تر خودداری خواهد کرد.

60

امتیاز ویجیاتو

علمی تخیلی پر تنش با بازیگران ستاره‌ از میکل هوفسترم سوئدی، کارگردان فیلم‌های معروف شیطان و ۱۴۰۸

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!