تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

چرا باید انیمیشن «یک داستان تقریبا کریسمسی» را تماشا کنید؟

در دوره‌ای که تولیدات بر پایه جشن کریسمس اغلب الگوهای ثابت شده را تکرار می‌کنند، انیمیشن کوتاه و استاپ‌موشن «یک داستان تقریبا کریسمسی» نفس تازه‌ای در سبک و ژانر فیلم‌های انیمیشن است. کارگردانی دیوید لاوری که با آثاری چون «Pete’s Dragon» یا «The Green Knight» شناخته می‌شود، همراه با تهیه‌کنندگی آلفونسو کوارون، برنده سه جایزه اسکار برای «روما»، نویدبخش چیز خاصی است؛ و در واقع ما با اثری هنری روبرو هستیم که نه تنها منحصر به فرد، بلکه زیباست.

داستان این اثر یک اشاره آزاد به وقایع حقیقی «جغدی» به نام راکی ​​است که در یک درخت کریسمس در مرکز راکفلر منهتن در سال 2020 پیدا شد. با این وجود، این داستان خارق‌العاده پایه‌ای برای طرح فیلم شد که در آن جغد جوان به طور تصادفی به نیویورک می‌رود و در آنجا با دختر گمشده‌ای به نام لونا آشنا می‌شود. آنها با هم سعی می‌کنند به خانه برگردند، در واقع این دو سفری ماجراجویی را آغاز می‌کنند و معنای واقعی تعطیلات خانوادگی کریسمس را کشف می‌کنند.

«یک داستان تقریبا کریسمسی» نه تنها قصه‌ای درباره دوستی و یافتن راهی برای بازگشت و رسیدن به خانه است، بلکه بازتابی است در مورد آنچه در تعطیلات مهم است. این فیلم، اگرچه عمدتاً مخاطبان جوان‌تر را هدف قرار می‌دهد، اما حامل پیامی جهانی است که قلب بینندگان در هر سنی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

انیمیشنی که دیدنش لذت ‌بخش است

یکی از برجسته ترین عناصر فیلم، سبک بصری منحصر به فرد آن است. سازندگان تصمیم گرفتند از یک تکنیک انیمیشن استاپ موشن استفاده کنند که به کل کار یک شخصیت نوستالژیک می‌دهد که یادآور فیلم‌های انیمیشن کلاسیک کریسمسی است. شخصیت‌هایی مانند بچه جغد و لونا با توجه باورنکردنی به جزئیات خلق شده‌اند که آنها را سرشار از جذابیت می‌کند.

پس زمینه‌ها و مناظر، به ویژه آنهایی که زمستان نیویورک را به تصویر می‌کشند، از غنای جزئیات نهایت استفاده را می‌برند که تماشای آن به سادگی لذت‌بخش است. شهر مملو از زندگی است و به هر قاب به خوبی فکر شده و در بهترین شکل اصلاح شده است. استفاده از موادی مانند مقوا یا خمیر کاغذی یا پاپیه ماشه برای ایجاد عناصر محیطی به فیلم سبک منحصر به فردی می‌دهد که آن را از سایر انیمیشن‌های معاصر متمایز می‌کند.

همچنین روان بودن انیمیشن نیز ارزش توجه دارد. علیرغم استفاده از انیمیشن استاپ موشن، حرکات شخصیت‌ها طبیعی و پویا است که نشان دهنده مهارت بالای سازندگان است. هر ژست، حالت چهره و تعامل بین شخصیت‌ها با دقت فوق العاده‌ای نشان داده می‌شود که بیننده را بیشتر درگیر این داستان کوتاه می‌کند.

موسیقی که قلب را لمس می‌کند

موسیقی متن یکی دیگر از نقاط قوت این اثر است. جان سی ریلی با بازی در نقش خواننده فولک، نه تنها صدای خود را به این شخصیت قرض می‌دهد، بلکه چندین قطعه موسیقی را نیز اجرا می‌کند که بخشی جدایی ناپذیر از روایت است. آهنگ‌هایی مانند «امروز کریسمس است» و «روح کریسمس» بیننده را در روحیه کریسمسی این داستان قرار می‌دهد و در عین حال عمق احساسی ویژه‌ای به داستان می‌بخشد.

آهنگساز دنیل هارت که به دلیل همکاری با دیوید لاوری در پروژه‌های دیگر شناخته می‌شود، موسیقی کاملاً مطابق با فضای فیلم خلق کرده است. ملودی‌های ظریف که با قطعات پویا‌تر در هم آمیخته شده‌اند، لحظات کلیدی طرح را برجسته می‌کنند.

همچنین باید اشاره کرد که صداسازی و موسیقی در این اثر فقط یک «پس زمینه» نیست، بلکه یک قهرمان تمام عیار از داستان است. جلوه‌های صوتی، مانند سر و صدای شهر یا آواز پرندگان، با دقت زیادی بازتولید شده، که علاوه بر این که غوطه‌وری ویژه‌ای را برای مخاطب ایجاد می‌کند، به لطف آن می‌توانیم حداقل برای یک لحظه احساس کنیم که بخشی از این جهان زیبا و یخبندان هستیم.

روایتی پر از احساسات

اگرچه این فیلم تنها ۲۲ دقیقه است، اما سازندگان موفق شدند داستانی غنی و تکان دهنده را در آن بگنجانند. رابطه بین بچه جغد و لونا به طور طبیعی خوب ایجاد می‌شود و سفر آنها با هم به استعاره‌ای برای یافتن جایگاه خود در زندگی تبدیل می‌شود. موضوع شخصیت‌های گمشده که تلاش می‌کنند راه خود را به خانه بیابند یک ویژگی داستانی جهانی است و مطمئناً به هسته درونی قلب بسیاری از بینندگان خواهد رسید.

فیلمنامه جک تورن و آلفونسو کوارون متفکرانه و پر از ارجاعات ظریف به داستان‌های کلاسیک کریسمس است. دیالوگ‌ها طبیعی هستند و شخصیت‌ها مدل‌های رفتاری مشخصی دارند که باعث می‌شود هم‌ذات پنداری با آنها راحت‌تر شود. همچنین معرفی شخصیت خواننده مردمی به عنوان یک راوی یک عنصر افسانه‌ای را به این داستان اضافه می‌کند.

با اینکه فیلم کاملاً کوتاه است، به موضوعات مهمی مانند دوستی، شجاعت و نقشی که خانواده در زندگی یک فرد ایفا می‌کند، می‌پردازد. هر شخصیت دستخوش دگرگونی خاص خود می‌شود و داستان را چند بُعدی می‌کند و باید برای بینندگان جوانتر و مسن‌تر مورد توجه قرار گیرد.

جادوی کریسمس

انیمیشن کوتاه An Almost Christmas Story یا همان «یک داستان تقریبا کریسمسی» فیلمی است که در میان تولیدات معمولی کریسمس متمایز است، هم با سبک منحصر به فرد و هم با پیام احساسی عمیق. این یک سفر کوتاه اما شدیدا جذاب است که بیننده را با حال و هوای جادویی تعطیلات آشنا می‌کند و به آنها یادآوری می‌کند که چه چیزی واقعاً در مورد این جنس جشن‌ها مهم است؛ نزدیکی و عشق، اما همچنین شجاعتی که به شما اجازه می‌دهد تا با دیگران همراه شوید.

اگرچه طرح داستان تا حدودی ساده شده است، مخصوصاً برای بینندگان مسن‌تر، اما نمی‌توان منکر جذابیت آن و مقدار مشخصی، هرچند نه ملموس، صداقت درون آن شد. انیمیشن استاپ موشن همراه با موسیقی متحرک و دوبله فارسی عالی داستان را به یاد ماندنی می‌کند و در عین حال یک دستاورد فنی تصویری و صوتی تماشایی است. این داستان تاثیرگذار، اگرچه بدون ایرادات جزئی نیست، اما مطمئناً بینندگان را در روحیه کریسمس قرار می‌دهد و کمی جادو در قلب آنها باقی می‌گذارد.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!