آیا توانایی ساخت یک آسمان خراش 1600 متری وجود دارد؟ شگفتی هایی که در این رقابت عجیب خواهیم دید!
در حال حاضر، رقابت بزرگی در دنیای معماری و ساخت و ساز وجود دارد و چالش اصلی آن احداث اولین آسمانخراش به ارتفاع یک مایل است. این ارتفاع به بلندترین ساختمان فعلی جهان، برج خلیفه، دو برابر بلندتر است. این آسمانخراشهای بلند تفاوت فشار هوا بزرگی ایجاد میکنند، مثل ورود به شهرکرد از بوشهر در کوههای زاگرس.
کتاب “شهرهایی در آسمان”، به تحلیل تلاشها برای ساخت بلندترین آسمانخراشها جهان پرداخته است. آقای جیسون ام.بار در این کتاب تحلیلهایی ارائه کرده است که برخی از آنها به ساختمان آینده یک مایلی اشاره دارد.
به ظاهر، ساخت یک آسمانخراش یک مایلی غیرممکن به نظر میرسد. اما با پیشرفتهای فناوری ساختمانی، امکان ساخت چنین سازههایی وجود دارد. هر چند، هزینهها، موانع فنی و محیطی، و اثرات فشار هوا بر ساکنان از موانع محتمل برای این پروژه بزرگ است. اما با توسعه فناوری، انتظار میرود ساخت آسمانخراشهای بلندتر و مرتفعتر ازهمیشه در آینده نزدیک ممکن خواهد بود.
خبرآنلاین نوشت: این روزها رقابت جدیدی در دنیای معماری و ساختوساز به راه افتاده که چالش اصلی آن ساخت اولین آسمانخراش دنیا به ارتفاع یک مایل (۱۶۰۹ متر) است؛ یعنی ارتفاعی ۲ برابر برج خلیفه (بلندترین ساختمان فعلی جهان) و ۴ برابر ساختمان امپایر استیت.
در چنین آسمانخراش مرتفعی، تفاوت فشار هوا مانند آن است که بازدیدکنندهای وارد بوشهر (تقریبا همارتفاع با آبهای آزاد) شود و دو دقیقه بعد از دروازه شهرکرد در کوههای زاگرس خارج شود. در این میان و با وجود نگرانیهای متعدد مالی و لجستیکی، کتابی جدید به این نکته اشاره میکند که چطور بهزودی ساخت و دیدن چنین آسمانخراشهای بزرگی برای ما عادی خواهد شد.
«جیسون ام.بار» در بخشی از کتابش به نام «شهرهایی در آسمان» به تحلیل تلاشها برای ساخت بلندترین آسمانخراشهای جهان و تغییر افقهای شهرهای دنیا پرداخته است.
شهرهایی در آسمان (Futureopolis)
سال ۱۹۵۶ بود که «فرانک لوید رایت» از طرح خود برای آسمانخراش ۱٫۶۱ کیلومتری «ایلینوی» رونمایی کرد. قرار بود این آسمانخراش در شیکاگو ساخته شود و با ۵۲۸ طبقه و ۱٫۱۴ کیلومترمربع فضای اداری، ۱۳۰هزار نفر را در خود جای دهد. جالبتر اینکه ۱۵هزار پارکینگ در طبقات زیرزمینی این برج عظیم در نظر گرفته شده بود.
دو باند فرود هلیکوپتر، هریک با ظرفیت ۵۰ هلیکوپتر هم برای این آسمانخراش تعبیه شده بود. ۷۶ آسانسور سری پنجگانه (پنج آسانسور که رویهم قرارگرفته بودند) نیز برای جابهجا کردن مردم در نظر گرفته شده بود.
دیدگاه رایت درباره مورد آسمانخراشها دوگانه بود. او در سال ۱۹۲۳ (۱۳۰۲) پس از مشاهده زلزله ویرانگر ژاپن، به این جمعبندی رسید که آسمانخراش، صرفا مصلحتی تجاری است که به تهدیدی برای رفاه انسانها تبدیل شده است.
اما به نظر میرسد که او در مقطعی به این ایده رسید که ساخت دهها آسمانخراش در منهتن میتواند فضای اداری موردنیاز را فراهم کند. خود رایت دراینباره گفته بود: «اگر میخواهیم انسانها را در آسمانخراشها متمرکز کنیم، نباید ساختمانهای بلندی شبیه به خودکار، جعبه یا قفس پرندگان بسازیم. بلکه باید سازههایی بلند و زیبا بسازیم.»
شاید به همین دلیل بود که او در سن ۸۹سالگی، حس کرد که باید آسمانخراشی به ارتفاع ۱۵۰۰ متر طراحی کند؛ البته طرح او تنها در حد یک ایده بود؛ محصولی خیالی در دنیای معماری که هرگز قرار نبود ساخته شود؛ زیرا توانایی ساخت و بهرهبرداری از آن تقریباً غیرممکن بود. شاید او در آن زمان میخواست برای آخرین بار به دنیا ثابت کند که هنوز زنده است؛ خودش همیشه میگفت که هیچچیز بهاندازه یک ایده قدرتمند نیست.
ازآنجاییکه «ایلینوی» نمونهای اولیه بود، دست رایت باز بود و در ذهنش، این سازه را طرح درخت بزرگی میدید که سازههای کناریاش مثل برگ آویزانند. بارهای گرانشی و باد میبایست با هسته مرکزی بتنی مسلح ضخیم، شبیه به تنه، مهار میشد.
فونداسیون این سازه میبایست در حکم ریشهای قوی میبود و ازاینرو به شکل هرم معکوس بتنی در اعماق زمین ساخته میشد. طبقات قرار بود از هسته به سمت بیرون کشیده شوند و نما با سیمهای معلق حفظ شود. آسانسورها میبایست با انرژی هستهای کار میکردند و بهجای کابل، کابینها روی دندانههایی به حرکت درمیآمدند که به مسیرهای مجاور متصل میشدند.
برآوردهایی که درست درنیامد
برآورد تقریبی رایت برای ساخت این آسمانخراش ۱۰۰ میلیون دلار بود که بیشازحد خوشبینانه به نظر میرسید؛ چراکه ساخت برج سیرز در دهه ۱۹۷۰، حدود ۱۷۵ میلیون دلار هزینه داشت.
رایت براین باور بود که با حل برخی مشکلات مهندسی، میتوان ساختمانی به ارتفاع یک مایل (۱۶۰۰ متر) ساخت؛ اما هزینه ساخت هر فوتمربع (تقریبا ۰٫۱ مترمربع) از این بنا، هزینهای ۴۰ دلاری میطلبید.
برج ایلینوی که ایده و طراحی آن توسط رایت انجام شده بود
رایت معتقد بود که میتواند این سازه را با قیمت ۲۵ دلار برای هر متر بسازد که همان هزینه ساخت ساختمانهای یکطبقه معمولی است. تردیدی نیست که رایت نابغه نوآوری بود ولی مشکلش این بود که در محاسبات ضعیف عمل میکرد.
تماشای رندرهای رایت، صرفنظر از انگیزههایش، حکایت از آغاز تلاش معماران برای رسیدن به دنیایی مملو از آسمانخراشهای مرتفع دارد که حالا جاهطلبی پر ریختوپاشی در سراسر دنیا بهویژه در آسیا به نظر میرسد. هر کشوری که موفق به ساخت آسمانخراش اعجابانگیزی شود، مالکیت چیزی را به دست خواهد آورد که تا چندی قبل صرفاً یک پدیده کاملاً آمریکایی بود.
ساخت سازهای به ارتفاع ۱۶۰۰ متر امکانپذیر است؟
حالا این سؤال مطرح میشود: آیا هرگز چنین سازهای ساخته خواهد شد؟ بله. کافی است کمی به تاریخچه ارتفاع ساختمانها نگاه کنیم.
از سال ۱۹۰۰، ارتفاع بلندترین ساختمانی که هرسال ساخته شده، بهطور متوسط سالانه ۱٫۲ درصد افزایش یافته و از سال ۱۹۸۰ (با شروع این رقابت در کشورهای آسیایی)، این عدد به ۱٫۸ درصد رسیده است.
ارتفاع بلندترین ساختمانها عموماً هر ۴۰ تا ۶۰ سال دو برابر میشوند؛ بدین معنا که در اوایل دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ شمسی)، ارتفاع معمول ساختمانهای بلند حدود ۱۰۰ متر بود؛ در دهه ۱۹۶۰ (۱۳۴۰) این عدد دو برابر شد و در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) ارتفاع ۴۵۰ متر برای ساختمان، عدد عجیبی به شمار نمیآمد!
هر نسل، مجموعهای از دادهها را برای نسل بعدی فراهم کرده و حالا رکورد بلندترین سازهها سالانه شکسته میشود که معمولاً جهشهای بزرگی را هم به همراه میآورد. مثلاً برج خلیفه ۳۲۰ متر بلندتر از برج تایپه ۱۰۱ است. طولی نکشید که آسمانخراشهای معمولی، مثل برج شانگهای و مرکز مالی پینگ ازنظر ارتفاع بین این دو برج قرار گرفتند؛ برج تایپه ۱۰۱ در حال حاضر در دهمین برج بلند دنیاست و تدریجاً رتبهاش سقوط خواهد کرد.
برج خلیفه در دوبی
طبق برآوردها، در دو دهه آینده حداقل دو برج با ارتفاع یک کیلومتر در سراسر جهان تکمیل خواهد شد، چرا که دانش مهندسی برای ساخت سازهای با این ارتفاع کافی به نظر میرسد؛ تنها مشکل موجود، اقتصاد و فناوریهایی است که باید دغدغههای جدید ساختمانهایی با این ارتفاع را برطرف کنند. با طرحهای کنونی سازهای، ساختمان باید میلیونها مترمربع مساحت داشته باشد تا بتواند به درآمدزایی کافی برسد.
برج جده که در مقایسه با استانداردهای امروزی بسیار نازک است، ۲۴۳هزار مترمربع مساحت زیربنای قابلاستفاده دارد و با رسیدن به ارتفاع یک مایلی (۱۶۰۹ متری)، شاهد افزایش ارتفاعی ۶۰ درصدی و پنج برابر شدن سطح زیربنای آن خواهیم بود.
برج امپایر استیت در آمریکا
موانع و دغدغههای پیشرو
بهترین برج با ارتفاع یک مایل که با بهرهگیری از دانش امروزی ساخته شود، بهسان برج مدنظر رایت، ۱٫۲ میلیون مترمربع وسعت خواهد داشت. برجهای دوقلو، با مجموع یکمیلیون مترمربع مساحت، بیانگر آن بودند که ساخت چنین آسمانخراشهایی در این ابعاد، قیمتها را برای آینده قابل پیشبینی کاهش میدهد که این گرچه برای خریداران و اجارهکنندگان خوب است، اما ازنظر چشمانداز کلی سرمایهگذاری اتفاق بدی است.
یک راهحل پیشنهادی آن است که اثر قیمت با افتتاح تدریجی ساختمان به شکل مرحلهای کاهش خواهد یافت؛ بدین ترتیب که در ابتدا طبقات پائینتر مورداستفاده قرارگرفته و تدریجاً به سراغ طبقات بالاتر رفت.
مشکل دیگر در مسیر ساخت چنین آسمانخراشهایی بحث زمینی است که برای ساخت آن مدنظر قرار میگیرد؛ مثلاً زمینی که برج جده در آن ساخته میشود، ۷۴۳۰ مترمربع خواهد بود که پیدا کردن چنین زمینی در منطقه شهری، کار سادهای نیست.
دغدغه بعدی، هزینه ساختوساز است. گرچه میتوان آسمانخراشها را ارزانتر از قبل ساخت؛ اما درهرحال چنین پروژههایی بسیار هزینهبر است. در بهترین شرایط، ساخت چنین سازهای، از طراحی گرفته تا کسب مجوزها و ساخت نهایی، یک دهه به طول میانجامد که نهتنها تأمین هزینههای تأمین مالی آن سخت خواهد بود؛ بلکه با ریسک زیادی نیز همراه است؛ فراز و نشیبهای چرخه تجاری ممکن است ضرر و زیانهای متعددی را به همراه داشته باشد.
یکی دیگر از موانع پیشرو، مشکلات تغییر فشار هوا است. تأثیر ارتفاع در طبقات چنین آسمانخراشهایی مثل این است که فرد وارد طبقه همکف آپارتمانی در بوشهر (همسطح با آبهای آزاد) شود و دو دقیقه دیگر در شهرکرد (در میان کوههای زاگرس) خارج شود؛ آنهم چند بار در روز…
برج ۱۰۱ تایپه
حالا چطور باید از بیماری ارتفاع در افراد جلوگیری کرد؟ رایت معتقد بود که باید ساختمان را تحتفشار قرار داد ولی مهندسان در آیندهای نزدیک، این مشکل را حل خواهند کرد.
با در نظر داشتن نرخ رشد ارتفاع بلندترین آسمانخراشهای جهان و مقایسه آن با تولید ناخالص داخلی جهان، شاید بهتر باشد بهجای اینکه بپرسیم چرا ساختمانها اینقدر بلند هستند، این سؤال را مطرح کنیم که چرا این سازهها بلندتر نیستند.
آینده به چه شکل خواهد بود؟
در آینده احتمالاً در دنیایی زندگی خواهیم کرد که مملو از برجهایی به ارتفاع یک مایل (بیش از ۱۶۰۰ متر) خواهد بود؛ شهرهایی که الآن تنها در فیلمهای علمی تخیلی میبینیم.
در تئوری، اگر فناوری ساختمان، مقررات منطقهبندی و برنامهریزی و فناوری حملونقل (از اتومبیلهای پرنده گرفته تا آسانسورهای فوقسریع) به نحوی باشد که ساخت ساختمانهایی با ارتفاع یک مایل ارزان و کاربردی باشد، احتمالاً در سالهای آتی، تعداد زیادی از این آسمانخراشها را در سراسر دنیا خواهیم دید.
آسمانخراشی ۱۶۰۰ متری با ۱٫۱ میلیون مترمربع زیربنا را تصور کنید. با در نظر داشتن اسکان ۳۰ هزار نفر در این آسمانخراش، هر مالک بهطور متوسط صاحب ۳۷ مترمربع از این ملک خواهد بود؛ یعنی برای شهری با جمعیت ۹ میلیون نفر (مثل لندن، تهران یا نیویورک)، ۳۰۰ آسمانخراش از این دست کافی خواهد بود.
اگر زیربنای هر یک از این آسمانخراشها، ۷۲۰۰ مترمربع باشد، برای تأمین مسکن کل جمعیت این شهر، فقط به ۱۲۰۰ هکتار زمین نیاز است که مساحت کمتری نسبت به وسعت کنونی کلانشهرها و شهرهای بزرگ خواهد داشت.
بزرگترین مزیت ساخت چنین آسمانخراشهایی، فواید اجتماعی آنهاست؛ اگر بدانیم که زندگی در ابرها به ما این امکان را میدهد تا بخشهای بیشتری از فضای شهری را به پارک و فضای سبز تبدیل کنیم و درنتیجه زمان بیشتری را با عزیزانمان در دل طبیعت سپری کنیم، باید این کار را انجام دهیم!
باید بدانیم که ساخت چنین آسمانخراشهایی تنها زمانی کارساز است که از ما افراد بهتر و سازندهتری بسازد و زندگی مطلوبتری را برایمان فراهم آورد.