الگوی ایرانی برای خودروسازان زیانده؛ مسئولان سایپا و ایران خودرو بخوانند
مرجان شهریاری در دنیای اقتصاد نوشت: کدام خودروسازی در ایران سودده است و کدام زیانده؟ این سوال در شرایطی مطرح است که در ابتدا باید پرسید که اصلا خودروسازی در کشورمان میتواند به صنعتی سودده تبدیل شود؟ اگر سیاستگذار خودرو از همین فردا اراده کند که صنعت خودرو در کشور را به صنعتی سودده همچون فولاد، مس و پتروشیمی تبدیل کند، آیا خواسته وی با توجه به شرایط تحریمی و تورمی کشور امکانپذیر خواهد بود؟ ملزومات این خواسته چیست؟ آنچه مشخص است خودرو یکی از صنایع بسیار بزرگ در جهان و جزو پردرآمدترین صنایع به شمار میرود. بر این اساس بسیاری از کشورها همچون ترکیه از صادرات خودرو به درآمدهای کلانی دست پیدا کردند.
بهطوری که سال گذشته ارزش صادرات خودروی ترکیه به بیش از ۸ میلیارد دلار رسیده است. در وصف اهمیت صنعت خودرو همین بس که به واسطه ارتباطی که با زنجیرههای بالادستی و پاییندستی خود دارد به عنوان شاخص توسعه یافتگی کشورها محسوب میشود و از جایگاه مهمی در اقتصاد ملی برخوردار است.
این صنعت در سالهایی نیز موتور رشد اقتصادی در ایران بوده و در زمره صنایع پیشران اقتصادی تعریف شده بود هر چند که هم اکنون از لیست صنایع پیشران خط خورده است؛ بنابراین خودرو در همه جای دنیا، صنعتی درآمدزا برای کشورهاست حال آنکه در ایران دو شرکت بزرگ خودروساز یعنی ایران خودرو و سایپا نه تنها قادر به درآمدزایی برای کشور نیستند، که سالهاست باری بر دوش دولتها نیز بودهاند و به تازگی نیز رکورد زیان انباشته ۲۵۰ همتی را شکستند؛ بنابراین اگر دولت چهاردهم از همین فردا اراده کند که سرعت زیاندهی در دو شرکت مذکور را کاهش دهد، باید اصلاحات ساختاری را آغاز و در قدم اول نسبت به واگذاری سهام دولتی در این شرکتها اقدام کند.
برای اینکه نشان دهیم خصوصیسازی و واگذاری تمام امور به بخش خصوصی به چه میزان میتواند در عملکرد شرکتها موثر باشد نیازی نیست که از الگوی دیگر خودروسازان جهانی استفاده کنیم.
نگاهی به عملکرد برخی از خودروسازان خصوصی در کشور میتواند الگویی باشد برای سیاستگذار خودرو. شرکتهایی که به دور از تصدیگری دولت فعالیت میکنند و میزان سودآوری آنها میتواند موید موفقیت آنها در بازار خودرو کشور باشد. هر چند خودروسازان خصوصی در مقایسه با ایران خودرو و سایپا تیراژ و فروش کمتری دارند، اما بیشترین سود از بازار خودروی کشور نصیب این شرکتها شده است.
به عنوان مثال بزرگترین و پرتیراژترین شرکت خصوصی کشور در شرایطی ۳۹ همت در سال گذشته سود کرده که شرکت ایرانخودرو ۳۷ همت زیان را در کارنامه خود دارد. آنچه مشخص است سودآوری این شرکت ناشی از قیمتگذاری متفاوت محصولات و همچنین تمرکز بر تولید خودروهایی با کلاسهای متفاوت است.
اگر چه قیمتگذاری دستوری بر محصولات خصوصیها نیز سایه افکنده، اما به دلیل مقاومت این شرکتها، شورای رقابت و وزارت صمت همچون دو شرکت بزرگ خودروساز دخالت همهجانبهای در امورات این شرکتها ندارند؛ بنابراین خصوصیها بدون دخالت دولت به راحتی توانستند در بازار خودروی کشور سود کنند؛ الگویی که میتواند برای ایران خودرو و سایپا نیز مورد استفاده قرار گیرد.