تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

سریال شوگان چگونه استانداردهای جدیدی برای سریال‌های تاریخی تعیین کرد؟

تک فان- سریال ژاپنی زبان «شوگان» در مراسم جوایز امی، روز یکشنبه بر تمامی سریال‌هایی که در بخش‌های متفاوت نامزد شده بودند پیروز شد. این اولین صعود یک غول آسیایی به فتح دروازه‌های امی بود در حالی که به شکل غیر انگلیسی زبان منتشر می‌شد.

به گزارش تک فان، سریال «شوگان» 18 جایزه را از آن خود کرد؛ درواقع بیش از تمامی آثاری که در امی به نمایش گذاشته شده بود. نکته این است که «شوگان» سریالی تاریخی است. سریالی که ژاپن فئودال را در قرن 17 میلادی به تصویر می‌کشد. حالا این سریال تاریخی با 25 نامزدی در جایزه به خانه رفت، در حالی که پیش از او تنها سریال «بازی تاج و تخت» توانسته بود در سال 2019 به تعداد 32 بار نامزد جوایز امی در بخش‌های متفاوت شود. حال سوال این جاست که آیا سریال شوگان می‌تواند استانداردهای سریال‌های تاریخی را بالا ببرد؟ این سریال چگونه این کار را خواهد کرد؟ در این مطلب از راهنمای فیلم تک فان به بررسی سریال «شوگان» و پاسخ دادن به این دو پرسش مهم می‌پردازیم.

داستان سریال «شوگان» و ارتباط آن با تاریخ و فرهنگ

داستان سریال «شوگان» یا «Shōgun» سریالی 10 قسمتی بود که از یک رمان نوشته جیمز کلاول اقتباس شده است. این رمان در سال 1975 نوشته شده و داستان آن مربوط به یک حماسه تاریخی است که با ساختاری لایه لایه، به عمق روان ما نفوذ می‌کند. تا جایی که پس از اولین نمایش‌ها مشخص شد که رقیبی سرسخت برای سریال «بازی تاج و تخت» است.

داستانی که کلاول نوشت دوره ادو در ژاپن را نشان می‌دهد. این دوره مقارن است با قرن 17 میلادی؛ یعنی تاریخی که درباره آن می‌توانیم داستان‌های زیادی بسازیم و حرف‌های زیادی بزنیم. اما، نقطه قوت این داستان عناصری تاریخی از سراسر ژاپن است در یک جنگ خون آلود که با مسائل عاطفی و فرهنگی عجین شده و به سمت یک پایان دراماتیک و خیره‌کننده حرکت می‌کند.

شاید یکی از دلایلی که باعث می‌شود استانداردهای سریال تاریخی تا حد زیادی پس از سریال «شوگان» بالا برود، همین شیوه قصه پردازی آمیخته به مسائل فرهنگی است. مسائلی که دو گروه از دو خاستگاه فرهنگی را رودروی یکدیگر قرار داده یا مجابشان می‌کند تا در کنار یکدیگر باشند.

اما، داستان سریال شوگان بدون حاشیه از این قرار است که در مرکز «شوگان» بازی سیاسی رخ داده است؛ این بازی توسط سالار یوشی توراناگا پیش می‌رود که بازیگری‌اش را هیرویوکی سانادا برعهده دارد. حالا پس از یک نگاه کلی به پس زمینه داستانی این سریال باید توراناگا اشاره کنیم، یکی از اعضای الیگارشی ژاپن که طرد شده. حالا او علیه دشمن‌های سیاسی خود جنجال به راه انداخته و جزو دارودسته «دوران صلح بزرگ» می‌شود.

این گره، اولین گره داستانی سریال «شوگان» است. اما، داستان زمانی بغرنج می‌شود که جان بلکتورن (کازمو جارویس) روی کار می‌آید. همان شخصی که داستان را از زبان او می‌شنویم. شاید یکی دیگر از دلایل بالا رفتن سطح استاندارد سریال‌های تاریخی پس از سریال شوگان همین روایتگری متفاوت و خاص در این سریال باشد. بلکتورن؛ یک دریانورد انگلیسی است که از ویلیام آدامز الگوبرداری کرده و اولین انگلیسی زبانی است که پس شکست پرتغالی‌ها وارد ژاپن شده. این دقیقا لحظه‌ای است که حدس می‌زنیم قرار است صدای شمشیرهای سامورائی‌ها را بشنویم. اما، همه چیز به سرعت دور از انتظار می‌شود.

حالا، مثل بسیاری از فیلم‌های سامورایی، یک دفعه بلکتورن خود را رودرروی توراناگا می‌بیند. اما، چه کسی می‌تواند زبان این دو را برای یکدیگر ترجمه کند؟ وقتی بحث زبان به میان می‌آید اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد، آواهایی است که از دهان تولید می‌کنیم تا با هم ارتباط بگیریم. این مساله حل می‌شود. یک اروپایی پرتغالی کاتولیک که پیش‌تر در ژاپن حضور داشته، آوای این دو را به تلاقی می‌رساند. اما، آیا می‌توان به راحتی به سپهر فرهنگی یک کشور وارد شد؟ آیا می‌توان به راحتی در آغوش یک فرهنگ جدید قرار گرفت؟ آن هم فرهنگی مثل فرهنگ ژاپن که قدمتی دیرینه دارد! به نظر می‌رسد این بزرگترین جاذبه در سریال «شوگان» باشد.

شاید تا کنون بارها سریال‌ها و فیلم‌هایی با موضوع استعمار دیده باشیم که دو شخص با دو فرهنگ متفاوت را رودرروی یکدیگر قرار می‌دهد، شاید هم در فیلم‌هایی با ته مایه‌های سامورایی، پذیرفته شدن یک بیگانه در آغوش سامورایی‌ها را دیده باشیم، اما این سریال با همه آن‌ها فرق دارد. ما به مرور، آهسته و پیوسته با بلکتورن جلو می‌رویم و همراه او با فرهنگ ژاپنی‌ها همگام می‌شویم؛ شاید بهتر باشد بگوییم که ما در این سریال جرعه جرعه فرهنگ ژاپنی‌ها را می‌نوشیم. برای همین هم هست که با هر دو طرف احساس همذات‌پنداری می‌کنیم. همین احساس است که ما را تا آخرین لحظه با سریال همراه کرده و برای قسمت یا حتی فصل بعد تشنه می‌کند.

صحنه‌های این سریال و داستان آن زمانی حساس‌تر می‌شود که ما درگیری کاتولیک‌ها با پروتستان‌ها را می‌بینیم و بعد اجبار به اتحاد! بلکتورن به عنوان یک پروتستان متعصب به هیچ وجه دوست ندارد تن به ترجمه یک کاتولیک دهد! از کجا بدانیم که همه چیز را بر اساس واقعیت ترجمه می‌کند؟ از کجا معلوم زبانی که می‌توانست پیوند دهنده باشد، از ریشه بنیاد این پیوند را نزند؟ می‌بینید؟ سریال «شوگان» به زیبایی با تمام عناصر فرهنگی بازی می‌کند، شاید به همین دلیل است که از این به بعد توقع ما از یک سریال تاریخی بیشتر خواهد شد.

اما، داستان زمانی جذاب می‌شود که شخصیت ماریکو وارد بازی می‌شود. نقش ماریکو را آنا ساوای بر عهده دارد؛ یعنی اولین زن آسیایی که جایزه امی 2024 را قاپ زد. ماریکو، واژگان این دو مرد درنده‌خوی را از صافی مهربانی رد می‌کند. آیا این یک قدرت زنانه نیست؟ حالا باید سراغ فمنیست‌ها برویم! این یک تصویر از قدرت زنانه است که زیر پوست سریال «شوگان» حرکت می‌کند. ماریکو نقش خود را با متانت، قدرت و وحشیانه ایفا می کند که برای موفقیت نمایش حیاتی است. یعنی، ما تصویری از یک زن نمی‌بینیم که منفعل است، تصویری از یک زن نمی‌بینیم که برای قدرت‌نمایی تنها از الگوهای قدرت مردانه استفاده می‌کند، تصویری از یک زن نمی‌بینیم که در نقش زنانه‌ای که جامعه ژاپن به او تحمیل کرده فرو رفته و از همان نقش برای درمان استفاده می‌کند، ما نمونه واقعی یک قدرت زنانه را می‌بینیم، چیزی که سال‌ها است فمنیست‌های فرهنگی به دنبال یافتن ردی از آن در فیلم‌ها و دیگر آثار هنری هستند و کمابیش چنین چیزی می‌بینند.

جدای از مباحث فمنیستی باید به لحظات دراماتیکی اشاره کنیم که با مسائل فرهنگی به نقطه اوج می‌رسد. اول همه چیز ته مایه‌های کمدی دارد چراکه بلکتورن را می‌بینیم که به صورت دست و پا شکسته با فرهنگ ژاپن آشنا شده و از آن الگوبرداری می‌کند. این یک تقلید هوشمندانه است؟ وقتی بیگانگان از ما تقلید می‌کنند همه چیز به طرز غیر قابل تحملی مضحک به نظر می‌رسد، اما این تقلید به همان اندازه هم می‌تواند خطرناک باشد. ژاپنی‌ها فرهنگشان را تقدیم بلکتورن می‌کنند، اما آیا او از این فرهنگ تقلیدی کورکورانه می‌کند یا درون مایه آن را درمی‌یابد؟ این این آموزش‌ها برای جامعه ژاپن خطرناک نیست؟ اگر بلکتورن پس از دریافت فرهنگ ژاپنی‌ها، توانست قدرت مرکزی را متزلزل کند چه؟ این سوال‌هایی است که از خود می‌پرسیم و داستان بیش از پیش برایمان جذاب می‌شود؛ پس شاید این یکی از مهم‌ترین دلایل بالا رفتن استاندارد سریال‌های تاریخی پس از سریال «شوگان» باشد.

به عنوان کلام پایانی بهتر است جمله‌ای از هیرویوکی سانادا، بازیگر نقش یوشی توراناگا حین دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول در امی 2024 را مطرح کنیم:« این یک پروژه رویایی احترام‌آمیز شرق با غرب بود. و “شوگان” به من آموخت که وقتی مردم با هم متحد شوند، می توانیم معجزه کنیم.»

نویسنده: طناز سادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!