تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

داستان یک جراحی اقتصادی موفق: وقتی سختی‌ها به ثمر رسید

لهستان به عنوان یک اقتصاد برجسته در اروپای شرقی و مرکزی شناخته شده است، اما مسیر این کشور از وضعیت درآمد متوسط رو به پایین به درآمد بالا استثنائی بوده است. این مقاله به بررسی بیش از ۱۰۰ کشور می‌پردازد که به دلیل افزایش بدهی، پیری جمعیت و رشد حمایت‌گرایی، در دام درآمد متوسط گرفتار شده‌اند. برای اینکه شش میلیارد نفر ساکن کشور‌های با درآمد متوسط بتوانند به وضعیت درآمد بالا برسند، دولت‌ها باید بر گسترش استعداد‌های ماهر تمرکز کنند و وابستگی سنتی به انرژی ارزان را که از ارکان توسعه سریع بوده، کاهش دهند.

به گزارش اکو ایران، به نوشته بانک جهانی، در چند دهه گذشته، لهستان به‌عنوان یکی از برترین اقتصاد‌های اروپای شرقی شناخته شده است. برای سال‌ها، زمانی که این کشور تحت فشار یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده مرکزی بود، دولت تقریبا همه جنبه‌های زندگی را کنترل می‌کرد؛ از آنچه مردم می‌خریدند تا جایی که کار می‌کردند و نحوه عملکرد کسب‌وکارها.

این سیستم سختگیرانه، خلاقیت و نوآوری را سرکوب کرد و کشور را با کمبود‌های مزمن، ناکارآمدی‌ها و فرصت‌های محدود مواجه کرده بود. از زمان گذار به اقتصاد بازار، عملکرد اقتصادی چشمگیر لهستان آن را به یک «داستان موفقیت» تبدیل کرده است. هرچند که هنوز فاصله‌ای برای رسیدن به همگرایی کامل با مرز‌های اقتصادی وجود دارد، لهستان به‌عنوان نماد امید ایستاده و پیشرفت آن شایسته توجه کسانی است که به‌دنبال درک مسیر به سوی رونق برای کشور‌های با درآمد متوسط هستند.

باد‌های تغییر: فروپاشی دیوار برلین و آغاز جدید

در سال ۱۹۸۹، باد‌های تغییر در سراسر اروپا وزیدن گرفت. هنگامی که دیوار برلین –‌که مدت‌ها نماد تقسیم و سرکوب بود‌– فرو ریخت، لهستان کشوری با درآمد متوسط به پایین بود که آماده بود از خاکستر گذشته خود برخیزد و اصول اقتصاد بازار را بپذیرد.

تیمی از اصلاح‌طلبان یک برنامه اقتصادی جسورانه را تدوین کردند. به رهبری لزک بالتروویچ، آنها برنامه بالتروویچ را طراحی کردند؛ استراتژی رادیکالی که برای تبدیل سریع اقتصاد لهستان از طریق «شوک درمانی» طراحی شده بود. اصلاحات سریع و قاطعانه بود و به نیرو‌های بازار عرضه و تقاضا اجازه داد تا ریشه بدوانند. تأثیر اولیه به‌شدت چشمگیر بود: قیمت‌ها افزایش یافتند، کسب‌وکار‌ها دچار مشکل شدند و مردم لهستان با سختی‌های قابل توجهی روبرو بودند، زیرا اقتصاد به آزادی جدید خود داشت عادت می‌کرد. اما در میان این آشفتگی، اتفاقی فوق‌العاده آغاز شد.

بیداری روح کارآفرینی و بهره‌گیری از استعداد‌ها

کارآفرینانی که زمانی با کنترل‌های سختگیرانه سرکوب شده بودند، شروع به ظهور کردند و به ایجاد یک محیط کسب‌وکار پویاتر پرداختند. شرکت‌های جدید شکل گرفتند و روح نوآوری بر کشور غالب شد. سرمایه‌گذاران خارجی که جذب پتانسیل دست‌نخورده لهستان شده بودند، به این کشور وارد شدند و تکنولوژی‌ها و ایده‌های جهانی را به همراه آوردند که در سراسر کشور گسترش یافت. لهستان به‌سرعت به مرکزی برای فناوری و تولید تبدیل شد و صنایعی مانند تولید خودرو و الکترونیک پیشگام شدند.

یکی از جنبه‌های کلیدی این تحول، بازسازی و خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی بود. دولت محدودیت‌های سخت بودجه‌ای را به عنوان بخشی از شوک درمانی اعمال و شرکت‌های دولتی را مجبور به تأمین هزینه‌ها از طریق درآمد کرد که آنها را پاسخگوتر و کارآمدتر ساخت. قوانین سختگیرانه ورشکستگی نیز معرفی شدند، به‌طوری که شرکت‌های غیرسودده دیگر نمی‌توانستند به کمک‌های مالی دولتی تکیه کنند و اگر مدیریت مالی ضعیفی داشتند، با خطر واقعی ورشکستگی مواجه بودند.

تحول لهستان فقط در مورد کسب‌وکار‌ها نبود بلکه در پرورش استعداد‌ها نیز بود. با فرصت‌های جدید، شهروندان لهستانی به دنبال تحصیلات رفتند، مهارت‌های خود را بهبود بخشیدند و چالش‌های اقتصاد جدید را پذیرفتند. با توجه به اهمیت سرمایه انسانی، دولت سرمایه‌گذاری زیادی در آموزش و زیرساخت‌ها انجام داد تا نیروی کار لهستان برای تقاضا‌های دنیای مدرن آماده باشد.

این اصلاحات همچنین لهستان را به اروپا نزدیک‌تر کرد. این کشور چشم‌انداز خود را بر پیوستن به اتحادیه اروپا معطوف کرد که در‌های بازار‌های حتی بزرگ‌تری را برای شرکت‌های در حال رشد سریع لهستان گشود، آنها را در زنجیره‌های ارزش جهانی ادغام کرد، تجارت را گسترش داد و همکاری بین‌المللی را بهبود بخشید و رشد اقتصادی لهستان را بیشتر تقویت کرد.

اقتصاد لهستان که در حال قوی‌تر و مقاوم‌تر شدن بود و روز‌به‌روز مرفه‌تر می‌شد، به جمع ۳۴ کشوری پیوست که با موفقیت از تله درآمد متوسط که بسیاری دیگر را گرفتار کرده بود، فرار کرده بودند و به دسته درآمد بالا ارتقا یافتند. امروز، تحول خارق‌العاده لهستان از یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده مرکزی به یک قطب پررونق و مبتنی بر بازار، گواهی بر تأثیر اصلاحات جسورانه، رقابت سالم و تعهد به شایسته‌سالاری است.

یک استثنا: سفر کم‌نظیر لهستان در میان کشور‌های دارای درآمد متوسط

سفر لهستان از یک کشور دارای درآمد متوسط رو به پایین به کشوری با درآمد بالا واقعا قابل توجه است. اما سایر کشور‌های درآمد متوسط چگونه عمل می‌کنند؟ در آخرین گزارش توسعه جهانی (WDR)، بانک جهانی به تله درآمد متوسط پرداخته و این سوال اساسی را بررسی کرده است. متأسفانه، داستان موفقیت لهستان برای ۱۰۸ کشور دیگر با درآمد متوسط، یک استثناء بوده است.

طبق گزارش بانک جهانی، کشور‌های با درآمد متوسط -گروهی که لهستان زمانی به آن تعلق داشت- ۷۵ درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند و تقریبا یک‌سوم تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می‌دهند. ۱۰۸ کشور با درآمد متوسط، با درآمد سرانه بین ۱۱۳۶ تا ۱۳۸۴۵ دلار، در تلاش هستند تا طی ۲۰ تا ۳۰ سال آینده به وضعیت درآمد بالا دست یابند. با ارزیابی این هدف، تصویر تاریک است: از سال ۱۹۹۰، کل جمعیت اقتصاد‌های با درآمد متوسط که به وضعیت درآمد بالا گذار کرده‌اند کمتر از ۲۵۰ میلیون نفر بوده که تقریبا معادل جمعیت پاکستان است. همانطور که چندین تحلیل قبلی VoxEU نشان داده است، این اقتصاد‌ها اغلب خود را در انواع مختلف تله درآمد متوسط می‌بینند.

در دهه گذشته، چشم‌انداز کشور‌های با درآمد متوسط بدتر شده است. افزایش بدهی، پیر شدن جمعیت، رشد حمایت‌گرایی در اقتصاد‌های پیشرفته و فشار‌های فزاینده برای تسریع گذار به انرژی‌های پاک، این اقتصاد‌ها را با چالش‌های بیشتری مواجه کرده است. احتمال اینکه شش میلیارد نفر از مردم این کشور‌ها بتوانند وضعیت درآمد بالا را در یک یا دو نسل آینده تجربه کنند، بسیار کم است.

بر اساس دهه‌ها تجربه توسعه از دهه ۱۹۵۰ و با استفاده از بینش‌های تحلیل اقتصادی شومپیتری، گزارش توسعه جهانی ۲۰۲۴ راهبرد‌هایی را برای کمک به کشور‌های در حال توسعه برای فرار از تله درآمد متوسط ارائه می‌دهد. توصیه‌های اصلی این گزارش بر پایه راهبرد “۳ i” است که شامل دو گذار کلیدی در سه مرحله از توسعه اقتصادی می‌شود.

در مرحله اول، کشور‌ها باید بر سرمایه‌گذاری قابل توجه برای ایجاد ظرفیت تولید پایه خود تمرکز کنند. در مرحله دوم، آنها باید سرمایه‌گذاری را با “تزریق” ترکیب کنند، که شامل پذیرش و ادغام فناوری‌های جهانی و شیوه‌های تجاری موفق است. در مرحله سوم، کشور‌ها باید بر نوآوری تمرکز کنند و نوآوری‌های داخلی خود را برای حفظ رشد اقتصادی پایدار و پیشرفت فراتر از تله درآمد متوسط توسعه دهند.

دولت‌ها باید تعادل بین انضباط دادن به افراد مستقر و پاداش دادن به شایستگی و استفاده از فرصت‌ها در مواقع بحران را برقرار کنند. علاوه بر این، کشور‌ها باید استعداد‌های ماهر خود را بهبود بخشند و از وابستگی به انرژی ارزان فاصله بگیرند. چالش‌های جدید مانند ظهور پوپولیسم، حمایت‌گرایی جهانی و نیاز فوری به رسیدگی به تغییرات آب‌و‌هوایی، فرصت‌هایی را برای رفع ساختار‌های قدیمی و هموار کردن مسیر برای رویکرد‌های جدید ارائه می‌دهند.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!