تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

تفال به حافظ شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳؛ دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را‌ای نصیحتگو حدیث ساغر و می‌گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد

بیا‌ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما از این بهتر نمی‌گیرد

صراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش این زرق در دفتر نمی‌گیرد

من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر می‌فروشانش به جامی بر نمی‌گیرد

از آن رو هست یاران را صفا‌ها با می‌لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گیرد

سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بی‌معنی مرا در سر نمی‌گیرد

نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می‌بینم مگر ساغر نمی‌گیرد

میان گریه می‌خندم که، چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری‌ای دل که در دلبر نمی‌گیرد

من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد

خدا را رحمی‌ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

بدین شعر‌تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد

شرح لغت: نمی‌گیرد: نمی‌نشیند

تفسیر عرفانی:‌

۱- این نیت حتماً قابل اجرا و عملی است به شرط آنکه اولاً توکل بر خدا داشته باشی، ثانیاً علاقه و اراده همراه با سرعت عمل و دقت را مرکب وسیله‌ای برای این راه سازی و در این راه از مشاوری کار آزموده کمک بگیری.

۲- حضرت حافظ در بیت‌های اول، پنجم و ششم می‌فرماید:

دل من جز عشق زیبا رویان راهی در پیش نمی‌گیرد. از هر دری او را پند می‌دهم، بر او اثر نمی‌کند.

* دوستان با شراب قرمز پیر میخانه آینه دل را از آن جهت روشنی و صفا می‌بخشند که می‌تنها گوهری است که نقش حقیقت را می‌پذیرد.
* اندرزگوی رندان باده گسار با فرمان قضا و قدر سر جنگ دارد و از این روی از باده نوشی ما رنجیده خاطر است و خرده بر ما می‌گیرد. آیا او باده‌ای نمی‌نوشد که دریابد که می‌خوردن ما تقدیر ازلی دارد.

حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.

تعبیر غزل:

دل به مهرویی سپرده‌ای و همه تو را به این خاطر مورد سرزنش و پند قرار می‌دهند ولی گوش دل تو به این حرف‌ها بدهکار نیست. زیرا او کسی است که لیاقت عشق تو را دارد و تو نیز حاضری به خاطر او دست به هر کاری بزنی. گرچه راهت بسیار مشکل است ولی به امید خدا روزی او را به دست خواهی آورد و او قدر زحمات تو را خواهد دانست.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!