تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

راز همبستگی اسرائیلی‌ها: چگونه تاریخی مهم در روز 7 اکتبر اتفاق افتاد؟

به گزارش تجارت نیوز،

رحمان قهرمانپور، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل، می‌گوید: می‌گوید: «پزشکیان به نیویورک رفته بود تا در دیدار با رهبران کشورهای مختلف تنش‌زدایی کند. مذاکراتی داشته باشد و راه را برای پیشبرد سیاست‌هایش باز کند. اما فضاسازی‌ای که در داخل علیه او شکل گرفته است طبیعتاً پیام خوبی برای خارج از کشور و بازیگران و رقبای ایران در منطقه ندارد. آنها شرایط داخلی ایران را رصد می‌کنند.» 

او با بیان این مطلب توضیح می‌دهد: «سیاست خارجی ایران در سخت‌ترین شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای خود قرار دارد و آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او در چنین وضعیتی به یک حمایت بزرگ داخلی احتیاج دارند.» او ادامه می‌دهد: «حمایت از دولت چهاردهم هم در سطح تصمیم‌گیران، هم در سطح نهادهای حاکمیتی و اجرایی و البته در سطح افکار عمومی باید صورت گیرد چراکه طبیعتاً بدون داشتن یک حمایت گسترده، این دولت نمی‌تواند در سیاست خارجی کار خاصی انجام دهد.» مشروح گفت‌وگوی تجارت‌نیوز با رحمان قهرمانپور در ادامه می‌آید.

***

انتظارات از آقای پزشکیان پایین است چراکه همه واقف به سختی شرایط هستند

*آقای پزشکیان که برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود به کشور بازگشت. یکی از موضوعاتی که هیات ایرانی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل و در دیدارها و رایزنی‌های خود پیگیری می‌کرد وضعیت مردم غزه و حملات اسرائیل به جنوب لبنان بود که در همین زمینه نیز می‌توان به حمله روز جمعه به بیروت اشاره کرد. در یکی از جلساتی که آقای پزشکیان با رسانه‌های حاضر در نیویورک داشت صحبتی به نقل از ایشان منتشر شد مبنی بر اینکه «اگر اسرائیل سلاح‌های خود را زمین بگذارد ما نیز آماده هستیم که سلاح‌هایمان را زمین بگذاریم.» حال آنکه این گفته او واکنش‌های منفی افراد مختلفی را برانگیخت. عده‌ای با طرح اظهاراتی معتقدند اگر ایران به حملات اسرائیل در زمان ترور هنیه پاسخ داده بود تل‌آویو جرات نمی‌کرد به لبنان حمله کند. دیدگاه شما چیست؟

واقعیت این است که سیاست خارجی کشور در شرایط حساسی قرار دارد و ما باید در یک بستر کلی به موضوع سفر آقای پزشکیان به نیویورک و تلاش تیم سیاست خارجی کشور برای خروج از این وضعیت نگاه کنیم. یعنی ابتدا در بستر وقوع جنگ اوکراین بعد بحران در خاورمیانه و جنگ، بعد هم بحث حوثی‌ها و دریای سرخ.

معتقدم همه این موارد موجب شده است اوضاع منطقه‌ای و بین‌المللی برای سیاست خارجی ما بسیار سخت و دشوار باشد. شایان ذکر است به خاطر همین مسائل، بالاجبار انتظارات از آقای پزشکیان پایین است چراکه همه واقف به سختی شرایط هستند. به این موضوع شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی و شرایط داخلی را هم باید اضافه کرد؛ یعنی مشکلات اقتصادی و سایر مشکلاتی که پیش روی دولت است.

لذا وقتی از شرایط سخت حرف می‌زنیم به این معناست که آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او در چنین وضعیتی به یک حمایت بزرگ داخلی احتیاج دارند. هم در سطح تصمیم‌گیران، هم در سطح نهادهای حاکمیتی و اجرایی و البته در سطح افکار عمومی؛ شرایط به قدری دشوار است که طبیعتاً بدون داشتن یک حمایت گسترده، این دولت نمی‌تواند در سیاست خارجی کار خاصی انجام دهد.

دولت پزشکیان برای رسیدن به دستاوردهای حتی متوسط هم نیازمند حمایت داخلی است

بنابراین در وهله نخست باید سطح انتظارات واقع‌بینانه‌ای داشته باشیم و تا حد ممکن آن را کاهش دهیم. علاوه بر این، دولت پزشکیان برای رسیدن به دستاوردهای حتی متوسط هم نیازمند حمایت داخلی است. هم در سطح حاکمیتی، هم در سطح نهادها و هم در سطح افکار عمومی.

اما در مورد تفسیری که از حرف ایشان صورت گرفت باید گفت، مطلبی که رئیس‌جمهور بیان کرد در واقع بیان عامیانه‌ای است که در کنفرانس «تمدید نامحدود ان‌پی‌تی» سال 1994 تصویب شد و کشورهای عربی به اضافه ایران پذیرفتند به شرطی پیمان NPT را به صورت نامحدود تمدید می‌کنند که در خاورمیانه، منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای ایجاد شود. چون اسرائیل تنها بازیگر منطقه‌ای دارنده سلاح هسته‌ای است اجرای این اصل متضمن آن شد که اسرائیل هم سلاح هسته‌ای‌اش را کنار بگذارد. حرفی که آقای پزشکیان زد بیان ساده و عامیانه این اصل سیاست خارجی بود. البته می‌شد آن را بهتر مطرح کرد اما منظورش مشخص بود.

پس اینکه می‌گویند پزشکیان گفته است اسرائیلی‌ها سلاح‌هایشان را کنار بگذارند ما هم  همین کار را می‌کنیم خیر، اصل حرف ایشان این نبود. یعنی در واقع خواست بگوید ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته‌ای در خاورمیانه مستلزم آن است که اسرائیل سلاح هسته‌ای را کنار بگذارد هرچند همان‌طور که گفتم این انتقاد وارد است که می‌توانست با ادبیات بهتری آن را مطرح کند.

پزشکیان به نیویورک رفته بود تا در دیدار با رهبران کشورهای مختلف تنش‌زدایی کند. مذاکراتی داشته باشد و راه را برای پیشبرد سیاست‌هایش باز کند. اما فضاسازی‌ای که در داخل علیه او شکل گرفته است طبیعتاً پیام خوبی برای خارج از کشور و بازیگران و رقبای ایران در منطقه ندارد. آنها شرایط داخلی ایران را رصد می‌کنند.

دولت‌های خارجی با رصد شرایط داخلی ایران روابط‌شان را تنظیم می‌کنند

*یعنی هر آنچه در داخل کشور بیان می‌شود دستمایه قدم‌های بعدی دوستان و دشمنان ایران خواهد بود؟

همین‌طور است. زمانی که در داخل کشور بر سر موضوعات خیلی ساده، معمولی و بدیهی، مسائلی پیش می‌آید، طبیعتاً پیام رفاه، وحدت، همدلی و حمایت از دولت تضعیف می‌شود. در این شرایط بازیگرانی هم که می‌خواهند با دولت تازه‌شکل‌گرفته در ایران وارد تعامل شوند حتماً در ارزیابی‌هایشان به این اختلافات داخلی توجه می‌کنند و ممکن است به این نتیجه برسند که با توجه به شرایط داخل ایران قرار نیست به حمایت لازم از سیاست خارجی یا تغییرات در سیاست خارجی یا توافق دست پیدا کنند.

بنابراین این انتقاد به این افراد وارد است. حالا ما نمی‌خواهیم بگوییم این افراد چه نیتی دارند. ما می‌گوییم حتی اگر منتقد باشند که مورد احترام هم هستند اما الان موقعیت آن نیست که رودرروی دولت پرشکیان قرار بگیرند. اما در مورد ترور هنیه که به آن اشاره کردید…

مدافعان حمله به اسرائیل نگاه ساده‌انگارانه‌ای از شرایط دارند

*بله می‌گویند اگر ما جواب نتانیاهو را داده بودیم اسرائیل به خودش اجازه نمی‌داد علیه ایران اقدامی انجام دهد؟

در پاسخ به این افراد می‌توان گفت در این صورت باید بعد از عملیاتی که ایران در فروردین‌ماه انجام داد، اسرائیل دیگر عملیاتی انجام نمی‌داد؛ این در حالی است که ترور هنیه پس از پاسخ ایران بود. معتقدم منتقدان این موضوع، تحلیل عمیقی از آنچه در هفتم اکتبر اتفاق افتاد و آنچه در حال حاضر در اسرائیل در جریان است ندارند. یعنی نگاه تقلیل‌گرایانه و ساده‌انگارانه به موضوعات دارند و ارزیابی‌ای که دارند درست نیست.

از همان هفتم اکتبر مشخص بود نتانیاهو به این جنگ نیاز دارد و آن را ادامه خواهد داد

از دیدگاه بنده از همان ابتدا یعنی از همان هفتم اکتبر مشخص بود که نتانیاهو به این جنگ نیاز دارد و این جنگ را ادامه خواهد داد. از طرف دیگر ترسی که در جامعه اسرائیل ایجاد شده بود فضا و امکانی در اختیار نتانیاهو قرار داد تا بتواند جنگ را ادامه دهد. در داخل نیز حمایت بی‌سابقه‌ای از نتانیاهو صورت گرفت و مخالفان او حداقل برای مدتی اعتراض ‌نکردند.

فرضیه حمله نکردن اسرائیل به لبنان در صورت واکنش سریع ایران به ترور هنیه قوی و محکم نیست

خوب است بدانید که جامعه اسرائیل بر پایه ترس شکل گرفته است. این جامعه بر اساس ترس از نابودی یهودیان و ترس از هولوکاست ایجاد شده است و حملات هفتم اکتبر نیز همان ترس را در بین آنها به وجود آورد. نباید گمان کنیم که اگر ایران بلافاصله پاسخ حملات اسرائیل را می‌داد نتانیاهو و به طور کلی اسرائیل از موضع خود عقب‌نشینی می‌کرد. آنها برای خودشان برنامه داشتند. در ایران هم بالاخره تصمیم‌گیران کشور در سطوح نظامی، سیاسی و امنیتی ارزیابی دقیق‌تری از شرایط دارند. آنها می‌گویند ما باید فعلاً صبر کنیم. وضعیت تعلیق و عدم تصمیم‌گیری درباره این فرضیه که اگر ایران بلافاصله واکنش نشان می‌داد اسرائیل به لبنان حمله نمی‌کرد، با توجه به وضعیت منطقه، فرضیه قوی و محکمی نیست.

نتانیاهو برای بقا در قدرت، جنگ را ادامه می‌دهد

*با این اوصاف، تحولات منطقه را چطور می‌بینید؟ تقریباً یک سال از طوفان‌الاقصی گذشته است و روز جمعه نیز سید حسن نصرالله با حملات نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید. توافق را در دسترس می‌بینید یا فکر می‌کنید نتانیاهو تا زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به حملات خود همچنان ادامه می‌دهد؟

این یک موضوع چندمتغیره است و نمی‌توان با یک متغیر به آن پاسخ داد. اولاً اسرائیل به این جمع‌بندی قطعی رسیده که قدرت بازدارندگی‌اش را در هفتم اکتبر از دست داده و باید آن را به دست آورد. به این معنا  که بازیگرانی که مخالف اسرائیل هستند باید مطمئن شوند اسرائیل از قدرت «زدن ضربه سخت» برخوردار است پس تا جایی که بتواند ادامه می‌دهد تا این قدرت بازدارندگی‌اش در منطقه را دوباره به دست آورد؛ یعنی به زعم نتانیاهو و به زعم فرماندهان نظامی اسرائیل، تل‌آویو هنوز به نقطه‌ای نرسیده است که موجبات ترس مخالفانش را فراهم آورده باشد بنابراین به حملات خود ادامه می‌دهد. این نکته اول، یعنی مساله قدرت بازدارندگی اسرائیل.

اسرائیل اعلام می‌کند می‌تواند مستقل از آمریکا، امنیت خودش را تامین کند

نکته دوم در واقع به شرایط منطقه‌ای بازمی‌گردد. اسرائیل به جمع‌بندی دیگری نیز رسیده است مبنی بر اینکه آمریکا می‌خواهد حضورش در منطقه را کاهش دهد و این مساله بیشترین تهدید را متوجه اسرائیل می‌کند و اگر اسرائیل بخواهد در خاورمیانه آینده‌ که آمریکا حضور کمرنگی در آن دارد امنیت داشته باشد، باید به خود اتکا کند و اتکا کردن به خود بدین معناست که نشان دهد – به کشورهای منطقه و جهان – می‌تواند مستقل از واشنگتن هم تصمیم بگیرد و جنگ را ادامه دهد. در واقع نتانیاهو می‌خواهد به دنیا اعلام کند که ببینید، اگر آمریکا هم بر ما اعمال فشار کند ما توان آن را داریم که در مقابل فشارهای آمریکا بایستیم و کار را پیش ببریم. ترور سیدحسن نصرالله و حمله به فرماندهان حزب‌الله نیز بخشی از این سناریو است.

البته در این مورد در داخل اسرائیل صداهای مختلفی شنیده می‌شود. یک صدا به مخالفان نتانیاهو تعلق دارد که می‌گویند این کار عملی نیست و صدای دیگر از آنِ طیف راست ناسیونالیست است که نتانیاهو هم جزئی از آنهاست و می‌گویند این کاری است که باید انجام دهیم. هزینه‌های آن را هم می‌پذیریم تا یک بار برای همیشه اعلام کنیم اسرائیل می‌تواند مستقل از آمریکا، امنیت خودش را تامین کند.

نتانیاهو احساس می‌کند بعد از انتخابات آمریکا، فشارهای آمریکا ممکن است جنبه تهدید عملی به خودش بگیرد

مساله بعدی که شما به‌درستی به آن اشاره کردید وضعیت داخلی آمریکا و موضوع انتخابات پیش رو در این کشور است. در حال حاضر وضعیت به شکلی است که نتانیاهو احساس می‌کند بعد از انتخابات چه ترامپ برنده این رقابت باشد چه کامالا هریس، فشارهای آمریکا ممکن است جنبه تهدید عملی به خودش بگیرد. مانند قطع کمک‌های نظامی یا مالی که در گذشته هر وقت آمریکا می‌خواست اراده خودش را بر اسرائیل تحمیل کند یا کمک‌های مالی‌اش را قطع می‌کرد یا کمک‌های نظامی را و اسرائیل کوتاه می‌آمد. چه در دوره جرج بوش پدر و چه در دوره باراک اوباما اوضاع به همین شکل بود. بنابراین دلیل سوم این است که نتانیاهو می‌خواهد از این فرصت انتخابات آمریکا حداکثر بهره را ببرد و به اهدافی که مد نظر دارد برسد.

نتانیاهو می‌خواهد نشان دهد منجی قوم یهود از «نسل‌کشی جدید» است

نکته آخر هم اینکه باید توجه داشته باشید نتانیاهو به لحاظ شخصی نیاز به این جنگ دارد تا بتواند در داخل موقعیت خودش را حفظ کند؛ مخالفانش را تضعیف و از برگزاری انتخابات زودهنگام جلوگیری کند و در نهایت افکار عمومی اسرائیل را متقاعد کند که نتانیاهو تنها کسی است که می‌تواند اسرائیل را از این وضعیت سخت و دشوار نجات دهد. تندروی‌های نتانیاهو و توسل او به بازی مرد دیوانه را باید در همین راستا دید. او می‌خواهد قدرتمندترین سیاستمدار اسرائیل باشد و نشان دهد منجی قوم یهود از «نسل‌کشی جدید» است. چرخش جامعه اسرائیل به سمت راست سیاسی هم این شرایط را برای او فراهم کرده است.

نتانیاهو هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی خط قرمزها را پشت سر می‌گذارد تا نشان دهد چیزی جلودار او نیست. این همان خصلت مشترک سیاستمداران پوپولیستی است که در سیاست امروز ظهور کرده‌اند.

۴ درصدی‌های سرنوشت‌ساز نتیجه انتخابات آمریکا را تعیین می‌کنند

*تحلیل‌تان از انتخابات آمریکا چیست؟ رقابت بسیار نزدیک است. فکر می‌کنید در نهایت کدام کاندیدا برنده این انتخابات باشد؟

شبکه «سی‌ان‌ان» اخیراً در گزارشی به این موضوع پرداخت که وضعیت فعلی کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در واقع در نزدیک‌ترین حالت به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1960 این کشور قرار دارد. واقعیت این است که رقابت به قدری نزدیک است که ما هر روز شاهد تغییر نظرسنجی‌ها هستیم؛ نظرسنجی‌های چند روز گذشته نشان می‌دهد وضعیت هریس در ایالت کارولینای شمالی بهتر شده است اما بعد از آن و بر اساس آمار به‌روزتری که به دست آمد، مشخص شد خیر، ترامپ همچنان پیش است. انتخابات آمریکا ایالت‌محور است و باید ببینیم استراتژی نامزدها در سطح ایالت‌ها به چه صورت است.

به نظر من کامالا هریس بر برنده شدن در سه ایالت معروف به کمربند آبی یعنی «میشیگان و ویسکانسین و پنسیلوانیا» سرمایه‌گذاری می‌کند. البته به‌علاوه نوادا. در صورت بُرد در این چهار ایالت هریس رئیس‌جمهور بعدی آمریکا خواهد بود.

اما ترامپ اگر آرای ایالت‌های «جورجیا، کارولینای شمالی و آریزونا» را ببرد باز نیازمند آن است که در یکی از سه ایالت کمربند آبی هم برنده باشد. پس اینجا مساله این است که تعداد سناریوهایی که هریس می‌تواند برنده رقابت‌های انتخاباتی باشد به لحاظ ریاضی بیشتر از ترامپ است.

نکته دوم اینکه دعوای اصلی و رقابت اصلی در ایالت پنسیلوانیاست که خانم هریس روی آرای روستایی‌ها، افراد مسن و کارگران تمرکز بالایی داشته و عمده هزینه‌های انتخاباتی‌اش را صرف این ایالت کرده است. اختلاف آرا در حدود سه درصد است و باید  منتظر باشیم و ببینیم در هفته‌های آینده استراتژی کدام نامزد به‌اصطلاح جواب می‌دهد.

خانم هریس بعد از آخرین مناظره به سراغ دو موضوع مهاجرت و اقتصاد رفته و تلاش کرده است نشان دهد در این موضوعات حرفی برای گفتن دارند و می‌توانند اقتدار داشته باشد. اما موضوع این است که شکل ورود او به موضوع مهاجرت موجب شده است لاتین‌تبارها از موضع‌گیری سخت او در برابر مهاجرت ناراحت شوند و بنابراین ممکن است به او رأی ندهند. در موضوع اقتصاد هم باید منتظر ادامه فعالیت‌های خانم هریس باشیم و ببینیم روند خود را تا کجا ادامه می‌دهد.

در شرایط فعلی مشکل ترامپ این است که او برای رأی‌دهنده آمریکایی از جذابیت‌های لازم برخوردار نیست. یعنی درصد کسانی که معتقدند باید ترامپ را بشناسند بسیار کمتر از درصد کسانی است که می‌گویند خانم هریس را نمی‌شناسند.

هریس همچنان این شانس را دارد که خودش را به رأی‌دهنده مردد بشناساند و بتواند رأی او را جلب کند. اما با همه اینها رقابت بسیار نزدیک است و درصد کسانی که می‌گویند تا الان تصمیم نگرفته‌اند به چه کسی رأی بدهند چهار درصد از کسانی است که برای رأی دادن ثبت‌نام کرده‌اند. این چهار درصد می‌تواند، با لحاظ اینکه این افراد در کدام ایالت زندگی کنند، سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. یعنی ممکن است مانند سال ۲۰۲۰ با ۱۱ یا ۱۵ هزار رأی سرنوشت انتخابات تغییر کند.

به اشتراک گذاری

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!